فانوس زاگرس؛
پس از اعلام حضور تاجگردون در انتخابات آینده/ آستین ها بالا؛ باز به انتخابات رسیدیم
توسعه سیاسی مقدم بر توسعه اقتصادی در استان کهگیلویه و بویراحمد
به قلم دکتر ذبیح الله فتحی فتح
دیر زمانی است که انسان بر این کره ی خاکی برای زندگی بهتر روش های مختلفی را آزموده است. در هر دوره ای نوعی مدیریت بوده و هر دورانی الگویی خاص بر سپهر سیاست زندگی بشر حکومت کرده است. با نگاهی تقلیل گرایانه به زندگی بشر از اعصار دور تا امروز می توان آن را به چهار دوره تقسیم کرد:
۱- عصر شکار
۲- عصر کشاورزی
۳- عصر صنعت
۴- عصر دانش و خرد
در عصر شکار مهارت های انسان به چگونگی شکار کردن و بقای زندگی خودش معطوف بود. اوج هنر در مدیریت این دوران شکار کردن بود که کار زیاد و ثمر اندک حاصل آن بود. در عصر کشاورزی انسان یاد گرفت که می تواند با کار زیاد محصولی بیشتر از نتیجه شکار به دست آورد. عصر صنعت به نوعی شکوفایی بخشی از مهارت های مدیریتی انسان بود. در این دوران با وجود اینکه محصولی چند برابر عصر کشاورزی به دست می آمد اما انسان ها ارزش خود را از دست دادند. نیروی بدنی انسان این دوره مورد استفاده بود. کارگر جزئی از هزینه ها بود و کالای تولید شده سرمایه به حساب می آمد. در این دوران یک مدیر مسولیت فکرکردن و طراحی و برنامه ریزی را در دست داشت و تولید سرمایه می کرد و هزینه ها را از آن کم می کرد. انسان این دوره برابر یک شیء بود.
در عصر دانش انسان ها سرمایه هستند و هر انسان به نوبه خود دنیایی از سرمایه است. هر انسان دنیایی است و ارزش هر انسان به اندازه دنیا. این دیدگاهی است که به نوعی می تواند جایگاه مرکزی انسان را در عالم هستی تعریف کند اگرچه هنوز با تعریف واقعی از انسان در عالم هستی فاصله بسیار داریم دیدگاهی که در قرآن و آموزه های ادیان الهی با آن سر و کار داریم. در این دوره هر شخص خود را مدیریت می کند، رشد می کند و همراه با خود دیگران را هم رشد می دهد. الگوی این عصر رشد انسان و انسانیت است.
صدای سپهر سیاسی این روزهای استان روز به روز از الگوی عصر دانش و خرد دورتر می شود. هرکس دیگری و خدماتش را از یاد برده و به ناچار عده ای باید خدمات دیگران را یادآوری کنند. حق این است که از خدمات اصول گرایان و اصلاح طلبان یادی شود و بگوییم که چه جایگاه های سیاسی مهمی که فرزندان این استان در کشور داشته اند. فرصت هایی که یکی پس از دیگری آمد و رفت. من فقط به جایگاه حاج احمد خورشیدی و دکتر ستار هدایت خواه و دکتر غلام رضا تاجگردون اشاره می کنم که تا اندازه ای درباره ی آنها می دانم ظرفیت اخلاقی آنها را می شناسم و کثرت هواداران آنها به ایشان جایگاه ویژه ای بخشیده است و نام شخص دیگری را نمی برم.
از حاج احمد خورشیدی، چندی پیش نقدی با عنوان تفکرخانه خراب کن خاندان محوری و نا کارامدی خواندم که با وجود عالمانه بودن بوی حضور انتخاباتی می داد. از آن جایی که من از گذشته آقای خورشیدی را میشناسم نه به قصد نق زدن که به قصد نقد و گفتگوی با این بزرگوار می گویم که طایفه گری مذموم است و حق با شماست ولی تولید روغن پالم و ساخت کارخانه کاغذ سازی در شهر گچساران نیازمند جایگاه نمایندگی و فرمانداری و استانداری نیست. شما پیش از این دارای جایگاهی والاتر از نماینده و استاندار استان بوده اید و واقفان به جایگاه شما در دولت نهم و دهم بر این نکته گواهی می دهند و بهتر از من می دانید که در این دوره یعنی عصر دانش و خرد جایگاه کارخانه و شرکت و شغل ایجاد نمی کند بلکه استفاده از مغز انسانهاست که این کار را انجام می دهد. سرگذشت کارآفرینان و ثروتمندان را که میخوانم ندیده ام که کسی از آنها نماینده مردم یا استاندار بوده باشد و اگر کسی پستی داشته، بعدها آن را به دست آورده است؛ و بنظرم با توجه به اطلاعات اندک من، جنگلهای بلوط ما تجاری نیست و ارزش سرمایه گذاری ندارد وگرنه الان همه درختان به یغما رفته بود و دیگر اینکه نخلهای ما کجاست که روغن پالم بگیریم و سرانجام مگر این دو کارخانه چند نفر کارگر می خواهد؟ کارگر گفتم که یادآور شوم برای اندیشه و مغز انسانها برنامه ریزی کنیم نه برای نیروی جسم آنها.
دکتر هدایت خواه نیز این روزها در محافل گوناگون معیارهای انقلابی گری را مطرح می کنند و معتقدند که با انقلابی بودن همه مشکلات حل می شود. بله با داشتن روحیه انقلابی به معنای عام آن بخشی از مشکلات حل می شود اما دکتر عزیز امروز نیاز ما به انقلاب به معنای خاص تغییر رویه در اندیشیدن به مشکلات است. دولت امروز تنها مقصر بخشی از مشکلات به وجود آمده است و بخش دیگر آن مرده ریگ دولت های پیشین از جمله دولت های نهم و دهم است که شما از حامیان و سیاست گذاران آن بودید. اینک قصد من نق زدن نیست که شما مقصرید، چون تقصیر همه ما به یک اندازه است و مشکل در الگویی است که من و شما سال ها از آن پیروی کرده ایم. منتظریم تا دیگران مشکل را حل کنند و از یاد برده ایم که باید گام اول را خود برداریم و با ترقی دادن به جوانان و همگام شدن با آنان است که درد، ریشه درد و درمان را پیدا خواهیم کرد. این تصور که تفکر من بی عیب است و دیگران باید الگوی من را به عنوان یک تئوریسین بپذیرند خود مشکلی است بر روی دیگر مشکلات جامعه امروز ما.
جناب آقای دکتر تاجگردون شهر و استان ما نیازمند توسعه سیاسی است. توسعه سیاسی بدون پرورش مدیران و سیاستمداران و نیز تشکیل تیم های رهبری قدرتمند برای پیشرفت جامعه ممکن نخواهد بود. متاسفانه به دلیل عدم توسعه سیاسی مناسب در استان چه در میان اصلاح طلبان و چه اصول گرایان، مهره های کارآمد برای بازی سیاسی و استفاده از موقعیت های سیاسی به دست آمده انگشت شمارند و در انتخابات های گذشته ی استان به ویژه انتخابات گچساران شاهد این نقص اساسی در جامعه و سپهر سیاسی استان بودیم که رقیبی قدرتمند برای شما در انتخابات نبود و نتیجه انتخابات از مدت ها قبل قابل پیش بینی بود. در آخر یاد مثلی افتادم که ذکر آن خالی از لطف نیست. «در دوره ی توسعه اقتصادی فردی دراز کشیده بود و از گرسنگی شدید می نالید و بلند می گفت گرسنه ام و غذا می خواهم. به او گفتند هیس! الان زمان توسعه اقتصادی است. مرد گفت تا من فریاد نزنم که گرسنه ام یعنی توسعه سیاسی، شما که نمیدانید باید به من غذا بدهید یعنی توسعه اقتصادی».
به هر حال انتخابات عرصه ی رقابت است و رقبای سیاسی همکاری چندانی نمی توانند با یکدیگر داشته باشند مگر در زمینه مساعد کردن زمینه توسعه سیاسی. هر تغییری شروعی دارد اینک اگر قصد عزیزان خدمت به مردم استان است با توسعه سیاسی آغاز کنید پیشرفت جامعه ما در گرو توسعه سیاسی است. کارخانه و کارگاه و سازمان و شغل کارگری و کارمندی یعنی عدم استفاده از ظرفیت های انسانی و توان اجتماعی؛ ایده های عصر صنعت و شعارهای پساصنعتی راهگشا نیست؛ به عمل گرایی عصر خرد و دانش روی بیاوریم.
خودت متوجه شدی چی نوشتی چهارتا مطلب خوندی اوردیش رو.کاغذ . خیلی متن خسته کننده و بی محتوایی بود
خدایا خودت به فریاد این شهر برس
احسنت
برادر فتحی عزیز دور وبرت را نگاه کن هم ولایتی هایت در بن دندان در سیاست غرق اند آیا پیشرفتی برای ده ۵۰۰ متری شما حاصل شد پس نگو توسعه سیاسی مقدم هست گچساران سیاسی ترین شهر ایران آیا توسعه اقتصادی هم دارد این حرف ها که زدی متعلق به یک دکتر نیست حرف های خاله زنکی با ادبیات امروزی نگارش شده .