فانوس زاگرس؛
بمب ساعتی گچساران را میتوان در سیاستهای ناکارآمد، مدیران کم اختیار، برنامههای غیر واقعی، وعدههای سیاسی و نارضایتی شدید شهروندان گچساران به خوبی مشاهده نمود.
به قلم دکتر اسلام ذوالقدرپور
در هزاره سوم، فکر اینکه یک شهروند باید صبح خود را با حجم گستردهای از مشکلات و دغدغههای مدیریت شهری آغاز نماید، بسیار رنجآور است. مشکلات و دغدغههای مدیریت شهری برای شهروندانی که شهرشان یکی از مخازن بزرگ نفتی ایران و خاورمیانه است.
مشکلات مدیریت شهری گچساران که تبدیل به غدههای سرطانی شده و هر روزه موجب یأس، ناامیدی، مرگ و … شهروندان گچساران میشوند را میتوان بخشی از فرآیند ناکارآمد و نابسامان سیاستگذاری در این شهرستان و بلکه استان دانست.
حادثه دردناک انفجار یک خانه در محله لبنان و مصدومیت و فوت تعدادی از شهروندان گچساران که اولین مورد نبوده و حتی آخرین آنها نیز نمیباشد، از سوی نماینده محترم گچساران در مجلس شورای اسلامی مورد تحلیل قرار گرفته و ایشان با استفاده از اصطلاح “بمب ساعتی” برای بافت فرسوده، واکنشی رسانهای از خود نشان دادند.
آیا همین واکنش رسانهای برای رفع مشکلات بیشمار گچساران کافی است؟
آیا دکتر تاجگردون با همین یادداشت رسانهای، بمب ساعتی گچساران را خنثی نمودهاند؟
چه کسی مسئول اتفاقات ناگوار و ناکارآمدی مدیریت شهری گچساران است؟
تردیدی نیست که بافت فرسوده گچساران که بسیاری از دوستان در رسانههای استانی از ابتدای سال ۱۳۸۹ به آن پرداخته و از آن به عنوان بحران بزرگ گچساران نام بردهاند، یکی از خطرناکترین مناطق شهری استان است.
اما در مورد فضای ایجاد شده بعد از حادثه ناگوار اخیر که موجب درگذشت چند نفر از همشهریان عزیزمان شد، چند نکته قابل تأمل است:
یکم: واکنش رسانههای استانی و ملی در مورد حادثه اخیر و دیگر حوادث مشابه در بافت فرسوده گچساران را میتوان در چارچوب رسالت خبری آنان بررسی نمود، اما دوستان رسانهای نیز به خوبی نتوانستهاند به مشکلات و فضاسازی مناسب در مورد مشکلات بافت فرسوده بپردازند.
بخشی از نارسایی فضای فرهنگی پیرامون بافت فرسوده را میتوان ناشی از عدم سیاستگذاری مناسب در این زمینه دانست که قدرت رسانهها در فعالیت بیشتر در این زمینه را نیز محدود نموده است.
گویا رسانههای ما نیز از معرفی علل اینگونه مشکلات، کمی واهمه داشته یا دچار معذورات هستند.
دوم: مشکلات عدیده و بحرانزای شهرستان گچساران که بیشتر تابعی از بیکاری گسترده در این شهرستان میباشند را میتوان در گفتار و رفتار شهروندان گچسارانی به خوبی مشاهده نمود.
جلوههای برجسته این مشکلات بحرانی را میتوان در مراجعات گسترده شهروندان به دکتر تاجگردون در زمان حضور ایشان در مراسمات گچساران مشاهده نمود. اینگونه مراجعات گسترده را میتوان مؤلفهای از نارضایتی شهروندان از وضعیت کنونی خود دانست.
علیرغم تمام تلاشهای نماینده محترم گچساران برای حل مشکلات و به خصوص تلاش برای نوسازی بافت فرسوده گچساران، به نظر میآید فرآیند اجرایی این طرح تاکنون چندان مناسب نبوده است و مشکلات بسیاری برای اجرای صحیح این سیاست مهم مدیریت شهری گچساران وجود دارد.
مشکلاتی که با نامهنگاری رسانهای دکتر تاجگردون به شهردار یا اطلاق بمب ساعتی به بافت فرسوده، قابل حل نیستند.
یکی از جلوهای فعالیت دکتر تاجگردون طی چند سال اخیر را میتوان فعالیت رسانهای ایشان دانست که تا حدودی بر دیگر فعالیتهای ایشان برتری داشته است. اما مشکلات گچساران با بیانیه و یادداشت رسانهای نماینده محترم قابل حل شدن نیستند و دوستان رسانهای ما معمولاً بسیار زیباتر و دقیقتر به این موضوعات در رسانههای خود میپردازند.
بمب ساعتی گچساران با یک یادداشت یا نامهنگاری رسانهای با شهردار و شورای شهر حل نمیشود، بلکه تنها میتواند سرپوشی باشد بر مشکلات بیشمار مدیریتی گچساران از سوی نماینده محترم.
سوم: سخنان فرماندار محترم جناب آقای رحیمی در برخی جلسات و به خصوص جلسه اخیر شورای سلامت در مورد زبالههای یک ساختمان پزشکی در مرکز شهر، نشان میدهد که ایشان از کوچکترین مشکل این شهر که مشکل زباله یک ساختمان نیز میباشد، آگاه بوده و به شدت ناراحت هستند.
اما این سخنان نشان از مشکلی اساسی در مدیریت شهری گچساران دارد، مشکلی که فرماندار توانمندی مانند آقای رحیمی نیز توان یا اختیار حل آنها را ندارد و تنها به تذکرات رسانهای در جلسات اکتفا مینمایند.
اگر فرماندار دارای اختیارات لازم برای رفع مشکلات گچساران بودند، شاید نیاز به تذکرات مکرر ایشان به مسئولین و رسانهای نمودن آن نبود. فرمانداری که دارای دهها مشاور مختلف است اما از حل مشکل پسماندهای شهری زادگاه خود شکایت دارد.
چهارم: بمب ساعتی گچساران را میتوان در خیابان شهید بلادیان و کوچههای فرسوده آن نیز به خوبی مشاهده نمود که اکنون به شدت برای اجرای یک طرح مبهم و غیر کارشناسی از سوی مسئولین شهر در حال پیگیری است.
اگر یکی از خانههای موجود در کوچههای قدیمی و فرسوده اطراف خیابان شهید بلادیان دچار مشکل انفجار گاز شد، مسئول این بمب ساعتی چه کسی خواهد بود؟
نماینده شهر، شهردار، شورای شهر، فرماندار یا مشاور و طراح این پروژه
برای مشکلات این شهر بالقوه ثروتمند و غنی یعنی گچساران، تحلیلها و سیاستهای بسیاری ارایه شده است، تحلیلهایی که بیشتر حول محور کمبودهای اقتصادی و به خصوص کمبود اعبتار و بودجه بودهاند.
جناب آقای تاجگردون:
مشکلات شهر گچساران با یادداشتهای رسانهای و فعالیتهای پربار جنابعالی در فضای مجازی، حل نمیشوند. برای حل مشکلات گچساران نیاز به سیاستگذاریهای بسیار بهتری است. سیاستگذاریهایی که در طرح خیابان شهید بلادیان که شما حامی سرسخت آن هستید، به چشم نمیخورد.
بمب ساعتی گچساران را میتوان در سیاستهای ناکارآمد، مدیران کم اختیار، برنامههای غیر واقعی، وعدههای سیاسی و نارضایتی شدید شهروندان گچساران به خوبی مشاهده نمود.
امیدواریم تا دیر نشده برای رفع مشکلات اساسی گچساران و کاهش نارضایتی شهروندان گچساران، اقدامی صورت گرفته و تلاشها و اقدامات فضای مجازی جای خود را به فضای واقعی و اقدامات عملی بدهند.
منبع:سیمای زاگرس
اين اقا متخصص چيه؟. بد نيست كسي كه اينهمه تخصص داره بفرستيمش مجلس يا استاندار بشه حيفه رو زمين بمونه
شايد اين پيام من را نويسنده بخواند بشناسه. چند روز پيش زنك زدند دفتر اقاي تاج گردون گفت وقت ميخوام و بعد گفت يكساله ميخوام ببينمش وقت نميده. بايد يك مقاله بنويسم تا بهم زود وقت بده. نميدونه اين تاجي كه ماميشناسيم هيچي ولش كن
در بحث تخصیص بودجه که خوب کار شده و باید از دکتر تاجگردون تشکر کرد فقط بحث مدیریت کار باید بهتر بشه و ایده های بهتری مطرح بشه. شهردار باید از مشاورین قوی در این زمینه کمک بگیره و با این دید هم کار کنه که ممکنه دور بعد هم خودش،شهردار باشه
مديراني كه با توسل به طناب قوميت گرايي و انتساب به يك شخص خاص مديريت شهري استراتژيك همچون گچساران رو به عهده دار ميشن
عمده علل عقب ماندگي دومين ابر مخزن نفت و گاز شهرستان گچساران قوميت گراييِ متاسفانه.و البته جناح گرايي
آن دسته از مدیران شهری که گامهای مهمی در توسعه شهرهای خود برمیدارند، سه کار را به درستی انجام میدهند: به رشد هوشمند دست مییابند، با کمترین منابع مالی بیشتری کار را انجام میدهند و برای ایجاد تغییر حمایت جلب میکنند.
دبی سرمایهگذاری گستردهای در بخش زیرساختها داشته تا به یک قطب اقتصادی و مرکز توریستی بینالمللی تبدیل شود. این فعالیتها سهم ۲۵ درصدی در تولید ناخالص داخلی سالانه دبی داشتهاند.
شهرها میتوانند از طریق گفتوگوی مداوم با رهبران صنایع و ایجاد ارتباط بین کسبوکارها، سرمایهگذاران و استعدادهای مختلف و نیز برگزاری کنفرانسها، سازمانها را در یک گروه انتخابی جذب کنند. شهرداریها در این میان نقش مهمی دارند و میتوانند از نفوذ و ارتباطاتی که دارند، استفاده کنند.
مدیران شهری باید آیندهنگر باشند و برای رشد و تغییرات جمعیتی و اثر آن بر حملونقل، مدارس، بیمارستانها و بسیاری دیگر از جنبههای زندگی شهری برنامهریزی کنند. همچنین آنها باید ضمانت کنند که این برنامهها در طول زمان با تغییر نیازهای شهر سازگار خواهند بود. کارآمدترین شهرها چشماندازی منطقهای اتخاذ میکنند و فرآیند برنامهریزی جامع و انعطافپذیری ارائه میکنند.
مدیران شهری خوب به رشد منطقهای فکر میکنند، نه فقط رشد شهر خودشان، چون با رشد کلانشهرها نیاز به همکاری با شهرداری شهرهای حومه و بخشهای خدماتی منطقهای به وجود میآید. در غیر این صورت، رقابت محلی به کمبود یا مازاد سرمایهگذاری در زیرساختها منجر میشود، چون این نگرانی وجود دارد که چه کسی برای چه چیزی سرمایهگذاری میکند و چه کسی از آن نفع میبرد و در نتیجه بر سر نقشها و مسوولیتها بینظمی ایجاد میشود. نمونه این امر منطقه «دلتای رودخانه مروارید» در چین است که در منطقهای به وسعت ۱۰۰ کیلومتر مربع پنج فرودگاه بینالمللی ساخته شده و با هم رقابت میکنند. تاخیر در پروازها، هزینه اضافی سوخت و نگرانی در مورد امنیت پروازها، از عواقب چنین شرایطی است.
برنامهریزی و ساخت زیرساختها به شیوه سازگار با محیط زیست و استفاده از ترکیب قیمتگذاری، قوانین و کمپینهای اطلاعاتی برای تشویق شهروندان به حفاظت از منابع طبیعی، میتواند، به تحقق این اهداف كمك کند.
در سال ۲۰۰۱ کپنهاگ طرحی را برای تعویض کل شبکه آبرسانی خود که یک قرن قدمت داشت، آغاز کرد. بر اساس این طرح مقرر شد که هر سال یک درصد از شبکه (یا حدود ۹ کیلومتر) نوسازی شود. در حال حاضر، میزان هدررفت آب از شبکه آبرسانی تنها پنج درصد است که این میزان در دیگر شهرهای اروپایی بهطور میانگین ۲۰ تا ۲۵ درصد محاسبه شده است. کپنهاگ همچنین با ساخت مخازنی که آب باران را ذخیره میکند، سیستم فاضلاب خود را مدرنیزه کرده است.
کپنهاگ علاوهبر وضع قوانین، ارائه مشوقها و تشکیل کمپینهای اطلاعاتی برای تشویق به تولید زباله کمتر، این شهر یک واحد آزمایش صنعتی ایجاد کرده که زباله خانگی را به مواد آلی و غیرآلی تفکیک میکند و از آنها بیوگاز و بیواتانول میسازد. این گازها به عنوان منابع گرمایشی شهر مورد استفاده قرار میگیرند.
دنیا مملو از نمونه شهرهایی است که به سرعت و بدون هیچگونه برنامهریزی خاصی رشد کردهاند. نتیجه این عدم برنامهریزی در بهترین حالت هرج و مرج و بینظمی است، اما این وضعیت اغلب مانع توسعه بیشتر است و کیفیت زندگی پایینی را برای شهروندان و البته محیطزیست به همراه دارد. بنابراین، مدیران شهری باید آیندهنگر باشند