فانوس زا گرس؛
نقدی بریادداشت رسوخ ساپورت پوشان در استان
به قلم امیرحسامی
در روزهای اخیر خبر و تحلیلی با عنوان رسوخ ساپورت پوشان در استان منتشر شد که متاسفانه از تیتر آن معلوم بود که غیر کارشناسی و یک طرفه به قضاوت رفتن نگارنده است ، از مقدمه گذر می کنم و به متن ورود می کنم.
اساسا انسان به گونه ای است که اگر از چیزی محروم شود قطعا برای پیدا کردن دلیل منع به سمت آن خواهد رفت و اعتراض خواهد کرد
آن چیزی که حال در شهرها و چه بسا روستاهای استان و در وسعت بالاتر کشور مشاهده می شود
همان اجبار بدون بیان دلایل و فرهنگ سازی بانیان منع است.
هیچ کس با به قهقرا رفتن پوشش جامعه مخالف نیست ، قهقهرایی که به دلیل نبودن فرهنگ سازی مناسب و مخالفت کورکورانه ایجاد شده است.
در طول سال های اخیر کشور و به دنبال آن استان ابتدا از کلاسیک سنتی که مدرنیته سنتی گذر کرد و حال در گذر از مدرنیته سنتی که مدرنیته نوین است .
گذری که با فراگیری فضای مجازی و ماهواره ها و همچنین اندک فاصله بین نسل ها باعث شده است.
فاصله بین نسل ها آنجاست که خانواده چون در گذشته خود مانده است بنابراین در مقابل تغییرات جدید مقاومت بی جا و بدون متقاعد کردن فرزندان را انجام می دهند.
اما بعد…
این که اهالی این استان و خصوصا خانم ها باید لباس محلی و رسمی لری بپوشند و این که ساپورت پوشان طرد شدگان جامعه هستند ، اشتباه بسی بزرگ است .
اما چند سوال اساسی مطرح می کنم.
آیا در زمینه فرهنگ سازی کاری کرده اید؟؟؟
آیا شما حاضرید با لباس محلی برای خانم ها و آقایان با چقه و زناره در اجتماع حضور یابند؟؟؟
سوالات بسیار است.
در زمینه فرهنگ سازی اساسا کار ریشه ای انجام نگرفته است جز مخالفت کورکورانه اقدامی انجام نگرفته است.
مخالفت کورکورانه آن جاست که خانواده ها مخصوصا خانواده های این استان گمان می کنند با کمربند می توان کسی را تربیت کرد.
مگر یادمان رفته است که رضا شاه که بعدها رضا خان شد با اعمال فشار سعی در برداشتن حجاب داشت با آن فجایع روبرو شد.
در فرهنگ سازی به جای ایجادفضای آزاد برای گفتگو و ابراز نظرات به شدیدترین وجه ممکن سرکوب اعمال می شود ، اما پوشیدن لباس محلی آقایان و خانم ها را با یک مثال شروع می کنم .
یکی از مدیران کل این استان به دلیل پوشیدن لباس محلی در تهران عزل شد چون عرف جامعه لباس رسمی را می پذیرد و به آن معنا نیست که با سنت اقوام تقابل دارد .
با اطمینان عرض می کنم نگارنده متن غیرکارشناسی 《رسوخ》هم حاضر نیست لباس محلی برای ورود به اجتماع و انجام کارهای روزمره را انتخاب کند.
فلذا مانند آن پزشک سیگاری نباشید که بیمارش را به ترک سیگار فرا می خواند.
سخن کوتاه می کنم، برای تحلیل یک پدیده سعی در استفاده از اصطلاحات پزشکی بی جا و بی مورد نکنید.
اولا ساپورت از کش ساخته شده است و تنگ بودنی که به نظر می رسد به دلیل کش دار بودن آن است، سعی در حمایت از این قهقرای فرهنگ و پوشش نیستم نه ، ولی تذکراتی را یادآوری کردیم که بی جا کارشناسی انجام ندهید و دچار نفاق در جامعه نشوید
و من الله التوفیق
یکی نیست به این دوستمون بگه که اگه ساپورت خیلی تحریکت میکنه خوب مجبور نیستی نیگاش کنی.. آخه من نمیدونم این همه هیکل چطور چشمتون به ساپورت میخ میشه.
بابا اول خودتو اصلاح کن
خداییش این متن در حد انشای یک کودک شش ساله بود
این نه نقد بود نه تحلیل نه حرفی واسه گفتن داشت شمام اگه دوست داری ساپورت رو کسی مانعت نمیشه
عربا با دشداشه دنیا رو گرفتن شدنیه اونوقت لباس محلی پوشیدن اون لباس محلی زیبای لری عیبه
داداش هر بر قلم سریدنی نوشته و نقد وتحلیل نیس.