در فضیلت جذب فاضلان
ولی الله شجاع پوریان؛
محمد فاضلی؛ اســتاد دانشگاه، جامعه شناس، نویســنده و صاحبنظر و مدیری که از قضا ســابقه اداری و اجرایی هم دارد و به مثابه بســیاری از مدیران چه بســا در ابعادمختلف قابل نقد باشــد، سالها در کنار استادی، تصمیمات اجرایی مختلفی نیز داشته و بنا ندارم در این مجال تعریف و دفاع شــخصی از شــخصیت محمد فاضلی داشــته باشــم، هرچند همکاران، دانشــجویان و دوســتانش در روزهای گذشته در فضایل او بســیار گفتهاند و الاقل در عرصه تئوری و اندیشــه او را میتــوان فردی دغدغه مند، دلســوز، شــجاع و صریح و صاحب فکر و استقلال اندیشه دانســت. آنچه امروز فاضلی را موضوع این یادداشــت کرده، نحوه رفتار و برخورد با اندیشــه ورزی، آزاداندیشــی و استقلال دانشگاه است که میتواند محل بحث و تأمل باشد.
رهبر انقلاب در ســالهای گذشــته بارها و بارها به تقویت کرسی های آزاداندیشی در دانشــگاهها اشاره داشته اند؛ ایشان به صراحت اســتادان و دانشجویان را به بحث و گفت وگو درباره مســائل مختلف و حتی مخالف با دیــدگاه حاکمیت دعوت کرده اند، حال اینکه یک اســتاد دانشــگاه به دلیل اظهارنظر و بیان تفکــرات خویش به صورت کاملا دلســوزانه و منطقــی و در فضایی علمی، در معرض اخــراج قرارمی گیرد، دور از تدبیر، عقلانیت و اخلاق اســت. محمد فاضلی در ســالهای گذشــته در یک محور کلــی دغدغه ایران به پشــتوانه دانش و تخصص خود به بیــان مباحث علمی و حتی ارائه راهکارهایی برای نجات ایران پرداخته اســت. او میتوانســت همچون برخی که این روزها راه پیشــرفت را در مجیزگویی یافته اند، راه عافیت و چاپلوســی را در پیش گیرد، اما روحیه آزاداندیشی و دغدغه ایراندوستی اش او را به عرصه مباحثه و مناظره و توســعه خواهی وارد کرده اســت. او اســتادی بوده که در حوزه تخصصی خود یعنی جامعه شناســی اهل مطالعه، تألیف، یادداشت نوشتن و حضور مؤثر و فعال در محافل ً موافق میل علمی و دانشــجویی بوده است؛ بدیهی است اندیشه های چنین فردی لزوما حاکمیت نیســت. اما اگر قرار است یک استاد دانشگاه و محقق در فضای علمی امکان ارائه نظرات خود را نداشــته باشــد پس ســخن گفتن از آزادی بیان و اندیشه ورزی و آزاداندیشــی چه معنایی دارد؟ سالهاست فضای عمومی جامعه، تریبونهای رسمی، رسانه ملی، نماز جمعه و سایر قلمرو عمومی تحت سیطره یک تفکر خاص قرار گرفته و بخــش زیادی از جامعه فضایی بــرای بیان افکار و نظرات متفــاوت خود را ندارند، حال این آفت تکصدایی دارد دامن دانشــگاهی را میگیرد که قرار است کانون بحث، مناظره، اندیشــه ورزی و گفتمان سازی کرسي آزاداندیشی باشد. اگر قرار است همگان فقط مؤید و مروج گفتمان حاکمیت باشــند و هیچ صدای مخالفی از هیچ گوشــهای برنخیزد پس دســتکم ژست و شعار آزاداندیشــی و آزادی را کنار بگذاریم تا تکلیف همگان روشن باشد و فقط مجیزگویان در صحنه حاضر باشند، اگر نه که چنین رفتاری با شخصیتهای علمی و دانشگاهی که دغدغه ایران را دارند چه معنایی جز بی تدبیری، تمامیت خواهــی و انحصارطلبی دارد؟ به یاد ندارم محمد فاضلی را در این ســالها در ًحال تحریک مردم به براندازی یا رفتارهای هیجانی و احساســی دیده باشــم؛ او اتفاقا چون دغدغه ایران دارد همیشه به دنبال رویکردهای اصالح گری برای نجات ایران است و چون ایران را در لبه تیغ میبیند مسئولان را به گرفتن تصمیمات سخت برای نجات کشــور فرا میخواند. او حتی مخالفان را به کاهش مرزبندی ِ های ایدئولوژیک و اجماعِ سازی با بازیگران سیاسی رقیب فرا میخواند و تأکید میکند میتوان از راه گفتوگو و نه هیاهو، از فرصت نجات ایران اســتفاده کرد. فاضلی شاید همچون پزشک متخصصی است که چون درد مریض را میداند برای جلوگیری از گسترش بیماری حکم به قطع پای بیمار میدهد، تصمیمی که شــاید برای بیمار و اطرافیانش خوشــایند نباشد ولی برای نجات بیمار ضروری و الزم اســت. چنین شخصیتهایی نه تنها شایسته تعدیل و اخراج و تهدید نیســتند بلکه باید قدردان آنان بود و تشــویق شوند تا مسیر درست را به مسئولان نشــان دهند، امیدواریم خبر اخراج فاضلی همانگونه که یک خبرگزاری نزدیک به نظام اعلام کرده، شــایعه ای بیش نباشد و قدر فضیلت فاضلی ها را که همانا آزاداندیشی، استقلال فکری و شجاعت در راه ایران است، بیشتر بدانیم .