• امروز : جمعه - ۲۱ شهریور - ۱۴۰۴
  • برابر با : Friday - 12 September - 2025
1

«در شهری که قاضی اش تنها است، نیاز به کلانتر الزام بود»

  • کد خبر : 99838
  • 22 ژوئن 2019 - 12:42
«در شهری که قاضی اش تنها است، نیاز به کلانتر الزام بود»

  «در شهری که قاضی اش تنها است، نیاز به کلانتر الزام بود»   به قلم سیدعلی عباس محدث     ابتدا که حضور جناب آقای کلانتری را به استان کهگیلویه وبویراحمد خیر مقدم عرض می کنم و برایشان توفیق و نضرت الهی را مسئلت می نمایم. در استان هزار داستان ما، همواره بین عدالت […]

 

«در شهری که قاضی اش تنها است، نیاز به کلانتر الزام بود»

 

به قلم سیدعلی عباس محدث

 

 

ابتدا که حضور جناب آقای کلانتری را به استان کهگیلویه وبویراحمد خیر مقدم عرض می کنم و برایشان توفیق و نضرت الهی را مسئلت می نمایم. در استان هزار داستان ما، همواره بین عدالت و انظباط، بین آزادی و احترام، بین منفعت و مصلحت نگری و خلاصه بین قانون و بی قانونی، خلاء بزرگی داریم به نام بی مدیریتی. هَدر رفت امور در بی مدیریتی است و نگرانی مردم استان هم به بی هنری مدیران است. ما مردم نیز به هر ساز مدیری که کوک شدیم، صدایش خوب در نیامد، چون مدیری شایسته نداشتیم. و هرچه سختی ها را تحمیل نمودیم و گسترة توقعاتمان را کم کردیم، چون صداقت در گفتار و همت در خدمتشان نبود، یاد ماندگاری از آنان به جای نماند.
به اسم عشایر بودنمان، تا سالها، از خدمات دولتی محروم بودیم و سپس لزوم عشایری بودن را برایمان اجباری کردند.

چون استانمان به غیر از عشایرنشینی، به هیچ لباسی خوش قامت نبود. سالها مدیران پروازی و وارداتی و با فرهنگ غالب را به ما تحمیل کردند در حالیکه ما جسارات مقابله با فرهنگ شان را نداشتیم. اصالتمان به تنهایی کارگشا نبود. چون اصل را در دگردیسی و تغییر می دانستند. روستاها را خالی کردیم، بچه را به استانها دیگر برای تحصیل فرستادیم، شهرها را بزرگ کردیم، شهردار و کلانتر و داروغه و قاضی و میهمان دار و جاده و آبادی و آبادانی را به هر طریقی مهیا کردیم، اما بازهم خوی عشایر نشینی و زلالی روشها و منش ها را رها نکردیم، چون به غیرآنها عادت نداشتیم. سهم مان از طبیعت را خوردند، سهم مان از نفت را بردند، سهم مان از آب را ندادند، سهم مان از جانفششانی فرزندانمان را ادا نکردند ولی بازهم به آنچه بودیم، قانع و شاد بودیم.

آقای کلانتری؛

در این چهل سال، مسئولین ما یا استقلال رأی نداشتند و یا اهتمام در استقلال گرایی را نمی دانستند. ضربه های بسیاری از بی تدبیری و نالایقی ها خوردیم. پس از چهل سال که همه از برکات نظام و مشایعت با اهداف نظام منتفع شدند، مردم این استان علیرغم همه پایبندی و قانون مداری که داشتند، آنگونه که حق شان بودند نرسیدند. قبل از انقلاب و همزمان با تفکرات دگرخواهانه حضرت امام خمینی(ره)، بزرگانی مثل حضرت آیت الله ملک حسینی(رضوان الله تعالی علیه)، همراه انقلابیون بودند تا پس از آن که جنگ تحمیلی شروع شد و در آن هشت سال، سخت ترین و غیر قابل نفوذ ترین میادین و صحنه های رزم را بچه های استان ما فتح کردند و دلاوریها داشتند و پس از آن در تمامی همایشها و نمایش های اجتماعی – سیاسی همپای نظام بودند و مدیران وارداتی را بر چشم گذاشتند و اکنون بهره ای از توسعه ندارند.

در بدو انقلاب و قبل از آن، خودکشی را ناشی از عدم توسعه فرهنگی و سطح زندگی بسیار سنتی، بیکاری، فقر و هزاران درد لاعلاج ناشی از حکومت استبدادی شاهنشاهی می گفتند و اکنون پس از چهل سال، اگر به آمار خودکشی نگاه کنید، به نسبت جمعیت هیچ کاهشی نداشته و هنوز هم مدیران استان ما، عوامل مؤثر بر خودکشی را نیز همان موارد اول انقلاب می دانند.
در بدو انقلاب و قبل از آن، جنگ و درگیرهای محلی و قتل کشتارهای ناشی از نزاع های منطقه ای و قومیتی را به وفور داشتیم و اکنون پس از چهل سال، باز همان زمینه ها و همان روش ها را نیز داریم.

در بدو انقلاب و قبل از آن، ازدواجهای مصلحتی بر پایه منفت والدین و اجبار فرزندان در تقبل این سبک از زندگی را داشتیم و اکنون هم با ذکر همان عوامل مؤثر، در مسیر گذشته قرار داریم. با این تفاوت که آن ازدواج ها می بایست تا پایان برقرار باشد مگر در صورت اتمام زندگیِ یکی از طرفین. ولی اکنون شروع زندگی به همان سبک چهل سال پیش است و انتهایش به شیوه مدرن و کلاسیک امروزی، منجر به طلاق می شود.

در بدو انقلاب و پیش از آن،‌ یا خدمات اداری و مدیریتی نبود و یا اندک افرادی که متمول بودند، به استانهای همجوار می رفتند. ولی با اینکه همه را داریم، باز هم اندک افراد متمول بهره مند می شوند و بقیه با همان عوامل مؤثر در محرومیت بوده و به لحاظ نداشتن رابطه و عدم توانایی در پرداخت رشوه و … محروم مانده اند.

در بدو انقلاب و پیش از آن، فقر و نداری را در نتیجه محرومیت از خدمات دولت و بی توجهی مسئولین مملکتی به وفور داشتیم و اکنون در میان سیل خدمات نظام و دستور رهبری، به لحاظ تقسیم و توزیع نابرابر امکانات و انتصابات و انتخاب مدیران، قدرت جویی و منفعت طلبی برخی از تصمیم گیرندگان، سیاست زدگی عمومی و سیاسی کاری عده ای از مدیران بیسواد و نالایق، مرزبندیهای وحشتناک اصلاح طلبی و اصولگرایی و معامله های زیر پوستی چپ و راست، همچنان فقیران و مستضعفان مالی را به نسبت جمعیت، بشتر از گذشته داریم.

در بدو انقلاب و پیش از آن، اعتیاد در این سطح وسیع را نداشتیم و اکنون به لطف سیاسی محوری و منفعت طلبی عده ای از خواص، در سطح وسیع اجتماعی شاهد پدیده شوم اعتیاد هستیم و در این چهل سال هم عوامل مؤثر بر اعتیاد، همچنان فقر، بیکاری، دوستان ناباب، عدم کنترل اجتماعی و توزیع نابرابر امکانات و خدمات گفته می شود.

در بدو انقلاب و قبل از آن،‌ فساد و ناهنجاریهای اجتماعی و خانوادگی را در این استان یا نداشتیم و یا در اندک مواردی که مشاهده می شد،‌ غیرت و همیت اجتماعی چنان بازخورد اجتماعی داشت که برای سالیان متمادی محو می شد. ولی اکنون به لطف مدیریت غلط و عدم پاسخگویی مدیران، عدم مطالبه گری حقوق مردم توسط نمایندگان، فروش و تقسیم مدیریت های مختلف و نفوذ قدرتمندان مالی و فومیتی استان، آنچه در بیان حقایق این بحران اجتماعی مشهود بوده و قابل تأسف و شرم آور است، تصمیم گیری و ارائه راهبرد مناسب برای این معضل اجتماعی و کنترل آن در حد و اندازه این مدیران مستأصل نیست.
در بدو انقلاب و پیش از آن، تغییر در این نوع از سبک زندگی، مبارزه با جهل و بیسوادی، فرار از فقر و نداری، اهتمام در رعایت بهداشت و موازین بهداشتی، آزادیخواهی و عدالت طلبی و کلاً امید به زندگی را به نحو اکمل آموختیم ولی اکنون مسیر مدیریت را به سمتی برده اند که نقشه راه را در اذهان داریم ولی عملیات استراتژیک را در بی راهه انجام می دهیم.

جناب آقای کلانتری؛

این استان، سالها است که از عدالت نگری محروم است. نگاه به مردم بر اساس پارامترهایی از قبیلِ جناحی، قومیتی، بخشی و اکنون هم خانوادگی شده است. هرم عدالت محوری مسئولان، وارونه شده. در انتخاب نمایندگان، فشارها و تهدیدات پس از آن بسیار مؤثر بوده است. انتخاب استاندار و فرمانداران به اشاره چشم و ابروی زرین کلاهان می باشد. به عنوان مثال و در بررسی اجمالی دو استاندار قبل از شما، هم سکوت و انفعال خادمی و هم تشرها و هیاهوهای احمدی، طبل توخالی بود که اولی خنثی ترین مدیر اجرایی در انتخاب مدیران و دومی بی تفاوت ترین مدیر اجرایی در رسیدگی به مشکلات و نامهربانیهای مدیران با مردم بود.

آنچه سنگ زیرینِ آسیابِ محرومیت ها و بدبختی های استان است، وجود مدیریت نادان و جاهلی است که از این مصایب و محرومیت ها هیچ تعریف محتوایی ندارند. اگر به عمق مشکلات توجه کنید و دست رسانه ها را آزاد بگذارید، نقش مؤثر مدیران را در پنهانی ترین زوایای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خواهید دید.

میلیاردها ریال در تسطیح و بهسازی و چندباره سازی و حیف و میل های گسترده در راه سازی استان بر باد می رود و هیچ کس پاسخگو نیست و مطالبه گری هم نیست. میلیاردها ریال در آسفالتهای جاده و خیابان های استان صورت می گیرد که اغلب برای یک سال هم عمر مفید نداشته اند و نه کسی پاسخگو است و نه مطالبه می کند. میلیاردها ریال در حوزه ساخت و ساز و چند باره سازی و چند باره بازسازی شده ی ابنیه دولتی هزینه می شود و نه مطالبه گری هست و نه پاسخگویی وجود دارد. میلیاردها ریال در حوزه ی آسیب های اجتماعی در دستگاههای متولی هزینه می شود و کمترین اثری در کاهش، کنترل و پیشگیری از آنها مشاهده نمی شود و نه کسی پاسخگو است و نه مطالبه گری می کند. میلیاردها ریال در حوزه ی آموزش و پیشگیری از اعتیاد در دستگاههای متولی هزینه می شود و کمترین فایده ای هم برای مردم مشاهده نمی شود و نه پاسخگویی وجود دارد و نه مطالبه گری مشاهده می شود. میلیاردها ریال در حوزه اشتغال هزینه می شود و نه از بار بیکاری کم می شود و نه در بالا بردن سطح زندگی مردم اثری مشاهده می شود. میلیارد ریال در حوزه آموزش هزینه می شود و نه نتیجه آن را در زندگی مردم می بینیم و نه مطالبه نحوه توزیع اعتبارات آموزشی در دستگاههای مختلف بررسی می شود. میلیاردها ریال در حوزه صنایع دستی و گردشگری هزینه می شود و همچنان به دلیل محرومیت های مسبوق به سابقه ای که در این چهل سال معرفی می کنند، نه امکاناتی برای گردشگران داریم و نه بر تولید و توسعه صنعت صنایع دستی استان کیفیتی بخشیده ایم. میلیاردها ریال در توبره پیمانکاران و به اسم توسعة صنعت، در جیب و حساب اندک کارآفرینان بی هنر استان واریز می کنند که با یک تلنگر عدالت جویانة قاضی القضات شهر، دامن فساد و دامنه فساد آفرینان مدیریت و صنعت استان و نقاب پوشانِ پشت پرده آن بر ملا شد و بر همگان محرز شد که در شهر بی کلانتر، چراغ شهر خاموش و دزد و داروغه بر گنجینة زر و سیم نشسته اند.

آری جناب کلانتری؛

این مطالب نه سیاه نمایی است و نه مشاهده نیمه خالی لیوان. تحلیل این همه هزینه های میلیاردی را با مدیرانِ نماینده گرای استان، در این مصادیق ملاحظه می کنید که؛

– نتیجه انتخابات مجلس شورای اسلامی را بیش از یک ماه با حجم گسترده ای از شکایات و تخلفات بررسی کردند و یک روز عزا بود و یک روز ساز و دهل و نتیجتاً، بدون اثبات حقانیت، حکم همیشه غالب مصحلت را پیشه کردند و حق را با روحیه استبدادپذیری این مردم، دور ریختند. جای تأمل نیست؟

– واگذاری مدیریت دانشگاه به کسانی که روزی رقاص محافل جشن بودند و باید به تصمیم گروه خانوادگی خود عمل می کردند و برخی از جوانان لایق و پرتلاش را از کار بیکار کردند تا منسوبین خود و نماینده را جایگزین کنند، مایه شرمساری نیست؟

– دور و اطراف استانداران قبل از شما را به حکم سیاست زدگی فرهنگ سیاسی استان، مملو کردند از کسانی که یا به حکم قانون، قبلاً محکوم بودند و یا در ادامه کار، محکوم قطعی شدند و آب از آب تکان نخورد. این رویه خجالت آور نیست؟

– هواپیمای حامل مسافران استانی و غیر استانی در بدترین شرایط آب و هوایی و بلندترین نقطه کوهستانی سقوط کرد و عده ای از مسئولین هم استانی، اهمیت و موجودیت فراکسیون شان را بر جان و نوامیس خود برتر دانستند و وزیر مربوطه را تا صبح در آغوش محبت شان گرم نگه داشتند و به بدنهای یخ زده هم استانی خود پشت کردند. این درد آور نیست؟

– میلیاردها تومان مالیات کار آفرینان کذایی استان را به بهانه های واهی و به حکم گزارشات دروغین، وصول نمی کنند تا تاوانش را بر دوش خرده کاسبان و کارمندان و اقشار مستضعف بیاندازند، این مضحکه نیست؟

– تمامی انتصابات را به مصداق انتخابات و سپس اهدای شام و سکه صورت می گیرد و دیگر شایستگی و توانمندی و تخصص و تعهد، محلی از اِعراب نیست، این زجرآور نیست؟

– بکارگیری فله ای و گله ای بستگان و هم ایل و تبارشان در دستگاههای دولتی و در میان سکوت مردم با وجود بحران اقتصادی امروز که به صورت ویژه بر این مردم مستولی گشته است، بی انصافی نیست؟

– جانبداری غیر منصافانه از برخی رسانه های تحت امر و فشار و تهدید و تقبیح و شکایت های مکرر از اندک رسانه های پیگیر و مردم محور استان ، که بدون کمترین جهت گیری از تیم های فاسد و گروه های سیاسی، به عنوان زبان پیگیر و تنها مطالبه گر حقوق مردم، قلم را توتیای چشم مردم نگه داشته است، عین آزادی ستیزی نیست؟

– اصرار صاحبان میز و سیاست ناتمیز استان بر حفظ نیروهای بی کیفیت فکری، اجتماعی، فنی و تخصصی بر مدار دستگاههای متولی که در حین مدیریت شان نکبتی بیش نیستند و پس از آن علفی هرز در گلستان خدمتگزاری به مردم معرفی می شوند، نگون بختی نیست؟

– دفاع برخی از مدیران کلان استان از مختلسین و مفسدین و حمایت از محکومان قانونی برای جایگاهها خدمت در بالاترین مناصب مدیریتی استان، در حالیکه کمترین نقطه اتکایی برای مردم و ذره ای امید برای آینده استان نیستند، منافات با حقیقت انقلاب و نظام اسلامی نیست؟

– قاضی عادل و فاضل استانمان را به جرم افشای فساد و محاکمه مفسدین به گلوله بستند و نمایندگان منتخب مردم یا دم فرو بستند و حمایت نکردند و یا امر به منکر کردند و یا خواهان تغییرش شدند. این شرم آور نیست؟

– تذکرات مکرر اندر مکرر جناب احمدی استاندار قبلی را در حوزه های مختلف اداری و احصاء نقاط تاریک مدیریت استان تا آموزش نحوه نشتسن مدیران بر روی صندلی و چگونگی ارائه گزارش کار و آداب ورود و خروج به جلسات اداری که در ماههای آخر خدمتش، روی دیگری از بیخیالی و راه سازی مدیران با همان سبک و سیاق قبلی را دنبال نمودند، ستمی دیگر بر استان نیست؟

علی ایحال، نه آنکه سرش به زیر بود و اتاق فکرِ دسته بندی شده ای با گروهی از افراد خشک مغز و نادان را تشکیل داد، چاره ساز شد و نام نیکی برد و نه اینکه نعره می زد و گردن فرازی می کرد و رعد برق بهاری اش، بارانی برای زمین خشکیده و فسیل شده ی مدیریت استان نداشت. اگر قرار هست که با همین مدیرانی که در اطرافت نشسته اند و در هرم مدیریتی استان، کِشتی خدمتگزاری را در گِل فرو نشانده اند، ادامه خدمت نمائید، که مردم را به این مدیریت نیز امیدی نیست. اقتدار و توجه به نیازهای مهم مردم که عدالت، تقوا و تهذیب نفس، نظارت، پاسخگویی و مردم داری است را برای خود و مدیران مجموعه خود و سایر دستگاههای دولتی یک امر مهم و الزامی بدانید. از این ادبیات پلشت و بی اساسی که عده ای از مدیران خسته و گاهاً منفعت طلب بکار می برند که«ما نمی خواهیم نبش قبر کنیم»، تبعیت نکنید و برای اثبات حقانیت این مردم، کمی بر عقب برگردید و اصلاح کنید که فقط با مدیران پاک است که می توانید مدیریت پاک و توسعه طلبانه ای داشته باشید. انشاءالله که دست در دست مردم و چشم در چشمان شهدایی که تصوریشان در کوی و برزن و روح شان در آسمان این استان، جاویدان مانده است، باشید و از توان و تجربه خود و لیاقت و درایت جوانان استان استفاده نمائید که در زلالی معرفت و اخلاص این مردم، هر که نماند، نامش به نکویی نرفت…..

ومن الله التوفیق…

لینک کوتاه : https://fanooszagros.ir/?p=99838

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 3در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 3
  1. جناب اقای استاندار، آرزومند توفیق شما در این استان سراسر نعمت وبرکت هستیم، مزید استحضار جنابعالی اگر حالت وکیفیت وچگونگی عملکرد متولیان ومدیران حقیقی وحقوقی گذشتگان این استان دراصلاح او سازی امور امری بدیهی است ….مصراته پیشنهاد میشود مرقومه نویسنده فوق را چندین وچند بار مورد مداقه و نظر ودر کانون قرار دهید

  2. اینهمه اسمون و ریسمان که چی

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.