“چابک سواران” شهرنشین دل به “طایفه” می بندند

فانوس زاگرس؛

” چابک سواران” شهرنشيناني هستند كه مي خواهند موقتاً به طایفه ی خود رجعت كنند و ظاهراً از كدخدايان طوايف، الگوهاي نقش بسازند. آنها در بحبوبه ي انتخابات، صاحب هر مقام و موقعيتي كه باشند، گوش هاي خود را به بزرگان طایفه مي ‌سپارند؛ اما قلب و دل شان متوجه صندلي هاي شوراست است

“چابک سواران” شهرنشین دل به “طایفه” می بندند

به قلم سید ایمان تقوی

در این دیار، برخي از افراد كه در رقابت هاي انتخاباتي شركت مي كنند از همان آغاز به دنبال ايل و طایفه ای مي گردند تا پشتوانه ‌ي آراء آنان گردد. آنها نه در ايل و طایفه حضور داشته و نه سال هاي زيادي زندگي ايلي و طایفه ای را تجربه كرده اند. نه ارزش هاي طایفه ای را به رسميت مي شناسند و نه از هنجارهاي طایفه ای شناخت لازم دارند.

بزنگاه سر مي‌رسند، از راه هاي گوناگون خود را از اسب طایفه، آويزان كرده، تا به هر طريقي شده، بر زين بنشينند و از اسب مست، سواریه مجاني بگيرند. آنها كه غالباً غايب طایفه و مناسك خاص آنند، در روزهاي انتخابات مستقيم و غيرمستقيم خود را به ايل و طایفه نزديك كرده و از پيوندهاي سببي و نسبي خود، تابلو مي سازند.

از گذشته اي ياد مي‌كنند كه به ندرت چيزي از آن را در خاطر دارند. عصاره ‌ي كلامشان به رخ كشيدن قدرت و غيرت اعضاي ايل و طایفه، مخالف تک روی و موفقيت و سربلندي ايل و طایفه، براي پركردن صندوق هاي آراء خويش است.

” چابک سواران” شهرنشيناني هستند كه مي خواهند موقتاً به طایفه ی خود رجعت كنند و ظاهراً از كدخدايان طوايف، الگوهاي نقش بسازند. آنها در بحبوبه ي انتخابات، صاحب هر مقام و موقعيتي كه باشند، گوش هاي خود را به بزرگان طایفه مي ‌سپارند؛ اما قلب و دل شان متوجه صندلي هاي شوراست است. با كمال احترام از جد و جده‌ ي خود و ديگران سخن مي گويند و نام و فاميلي خود را به تاريخ ايل و طایفه، پيوند مي دهند. این دسته از سواران، به ایل و طایفه، نگاهي ابزاري داشته و مي خواهند بي هيچ زحمتي، از رحمت ايل و طایفه برخوردار گشته، تا صندوق هاي خود را مجاناً پر از رأي كنند.اما طایفه باید در برابر او كاملاً هوشيار باشد و نوبت هاي بعدي، ديگر اسب خود را براي سواري مجاني او، زين نکنند، اما ممکن است نسبت به سواران نورسیده، غفلت ورزند.

به هرحال هر چه به زمان انتخابات شورای اسلامی شهر دهدشت نزدیک‌تر می‌شویم، شور و هیجان انتخاباتی نیز بیشتر می‌شود.

کاندیداهای بسیاری در حال رایزنی و دیدارهای چهره به چهره هستند و با برگزاری جلسات خانگی تلاش می‌کنند آراء بیشتری را به‌سوی خود جذب کنند. در انتخابات آتی  بیش از۸۸  نفر در شهر دهدشت نامزد شدند و خودشان را در معرض انتخاب شهروندان قرار دادند. در واقع برای هر کرسی شورا حداقل ۱۲ نفر نامزد شده اند؛ بنابراین، شهروندان دهدشتی باید از میان هر ۱۲ نفر یک نفر را برگزینند. بدیهی است کارزار انتخاباتی شورای اسلامی شهر دهدشت بسیار سخت و پیچیده خواهد بود.

برخلاف انتظار،  از طایفه ی ازیک طایفه  محترم وقابل احترام   بیش از ۱۹ نفرپا به عرصه انتخابات گذاشته اند که این اقدام عجیب این طایفه بزرگ و محترم باعث تعجب همگان شده است.اقدامی که هیچ گونه رایزنی برای کم شدن این نامزدها صورت نگرفته و هیچ امیدی برای اجماع این طایفه ی بزرگ مشاهده نمیشود.شاید لجاجت و پافشاری  تیره های این طایفه از یک سو،عدم توجه به نشست های بزرگان طایفه و نیز حضور جوانان کم  تجربه و احساسی از سوی دیکرباعث عدم اجماع این طایفه بزرگ شده است.بی شک در این لیست ۱۹ نفره افراد تحصیلکرده،باتجربه و متخصص هستند که با وساطت بزرگان طایفه با یک اجماع بی نظیر و هماهنگ میتوانند موفقیت خود را در این دوره انتخابات رقم بزنند

همین عدم توجه به خواسته ی طایفه باعث بدبینی دیگر طوایف و نیز سوق دادن انتخابات به سمت طایفه گرایی محض خواهد بود.

اما متاسفانه عدم توجه به این اجماع و پافشاری بر روی  این تفکر نامعقول یعنی خط بطلان کشیدن به معیارهای شهروندی و پشت پا زدن به ارزش‌هایی که یک شهر را در بر خواهد داشت.

هرکس حق دارد خود را در معرض رای مردم قرار دهد.هر شخص و هر اندیشه ای،محق است که خود را با رای مردم محک بزند.

اما این روندی که بر شهر  ما سایه افکن شده است، خیلی شایسته و برازنده قامت فرهنگی ما نیست.

قشون کشی موقع ثبت نام. لبخندهای تصنعی و قیافه های گاه عجیب.یکی با اسب می آید و دیگری با لباس محلی..و یکی….

یعنی واقعا،شهر ما اینهمه مدیر توانمند دارد؟خیلی خوب است اگر ما در وجودمان یک توانائی ای را احساس کردیم،خودمان را به رای مردم عرضه بداریم.اما دلیلی نمیشود که اگر چند نفری ما را تحویل گرفتند،یک مرتبه اعتماد به نفسمان گل کند و احساس تکلیف کنیم.طرف مدیر یک گروه مجازی است،چند مطلب کپی کرده است و اعضا گروه چندباری تشویقش کرده اند،به اصرار دوستان سیاسی وارد عرصه میشود.یا بنده خدا کاسب است و تازه روی غلطک افتاده است و کاروبارش گرفته است، باز احساس تکلیف کرده است.

البته حساب افراد توانمندی که در این عرصه ها حرفی برای گفتن دارند،از دیگران جداست.

امااین حجم از افراد که برخی هاشان،خود را مکلف به حضور در صحنه میدانند و برخی هم به اصرار دوستانشان آمده اند،،کار را در آینده پیچیده تر خواهد کرد.