« سیاه بازی تشنگان بهارستان آغاز شد »
سیدعلی عباس محدث ؛ اندک زمانی تا موسم انتخابات باقی مانده است. خدا را شکر، قبل از اینکه قسم حضرت عباسِ مجلسیونِ بی دغدغه و دولتمردان بی تدبیر، برفهم و آگاهی مردم غبار سیاست زدگی بیاندازد، دُم خروسشان از بی خیالی رئیسین مجلس و دولت و همکارانشان بیرون زد و گرچه دل مردم را محزون کرد ولی دانایی ملت را افزون داد. مردمی که قریب ۶ سال دولت شان را در توهم برجام و آمال پس از برجام می دیدند و مجلس شان را در سکوت و سکون محض، خمود و خاموش می نگریستند، اکنون نظاره گرِ فتنه ای بودند که برآمده از ناآگاهی این جماعتِ مسئولْ مآب بوده است. نماینده ای که می بایست، گوش به مردم باشد و چشم به رفتار دولتمردان داشته باشد، گوش از سخن ملت بسته بود و ثنای گوی ضعیف ترین دولت بعد از انقلاب بود. هیچ وزیری به خاطر ناکارآمدی اش استیضاء نشد. هیچ وزیری به خاطر مردم از صندلیش بیرون کشیده نشد.
هیچ وزیری به خاطر بی تفاوتی اش در تحمل مدیرانِ مستأصل استانی و عملکردهای ضعیف و اخذ رتبه های آخر کشوری، عزل نشد. نماینده ای که دغدغه اش انتقال پست سازمانی اش به وزارت نفت بوده است، وزیرش را که استیضاء نمی کند؟ نماینده ای که به دنبال التماس از وزیر برای انتصاب اقربا و انساب خود است، شجاعت دفاع از حق مردم را ندارد؟ نماینده ای که ۲۸ روز از یک ماه کاری را به دنبال شناسایی کارمندان همسوی با خود است تا به هر نحوی آنها را بر صندلی ریاستی بنشاند که جسارت نظارت بر دولت را ندارد؟ نماینده ای که از استان تا نصف راه اصولگرا است و ماباقی را اصلاح طلب است، روی مؤاخده وزیری را ندارد؟ نماینده ای که استاندارش فردی عیاش و خوشگذران بوده، معلوم است که به دنبال نظارت بر عملکرد استاندار و سایر مدیران نبوده اند و اِلا متوجه غیبت های عیاشانه ی استاندارشان می شدند.
مگر می شود با مردم بود و درد مردم را ندید؟ مگر می شود نماینده ی مردم بود و از مدیران مفسد و بیسواد دفاع کرد؟ مگر می شود نماینده مردم بود و مدیران را ملزم به پاسخگو به مردم نکرد؟ مگر می شود نماینده مردم بود و از پرونده های مفسده آمیز مدیران در دستگاه قضایی و دوایر وابسته به آن بی اطلاع بود؟ اگر چنین بود که چرا باید از فضاحت آسیب های اجتماعی در رنج باشیم؟ چرا باید از بیکاری و گرانی و بهم ریختگی بازار و دلال بازی در انتخاب مدیران متأثر باشیم؟ چرا باید مالیاتهای کلان مفسدان اقتصادی را ببخشند و نماینده سکوت کند ولی دکه های مردم مستمند را به بهانه عدم پرداخت مالیات و عوارض های آن چنانی از نان خوردن بیاندازیم؟ آیا واقعا شهرداران، منتخب شوراهای اسلامی است؟ آیا خدمات دستگاههای دولتی را بدون توصیه و نامه های پر رنگ و لعاب نمایندگان به دست مردم می رسانند؟ اگر چنین است، چرا باید کیف نماینده گان و میزِ اطرافیانِ نمایندگان، مملو از سربرگ های معرفی به مدیران باشد؟ اگر مدیران می توانند که صادقانه به مردم خدمت کنند و در این مسیر خود را ملزم می دانند، چرا باید جامعه هدفشان در دفاتر نمایندگان و دفتر استاندار و فرمانداران باشند؟ چرا در مراسمات و جشن ها و مجالس غیر رسمی، تعداد کثیری از مدیران، به جای پاسخگویی در محل کار خود، در صندلی عقب خودروی نمایندگان نشسته اند؟ چرا توجه نمی کنند که متنِ نامه هایِ استمدادی مردم، با مفهوم بی عدالتی و رابطه بازی و جناح بازی نگاشته شده است؟ آیا این آسیب و آشوب ها پیامی غیر از بی عدالتی مسئولان دارد؟ آیا نظام مدیریتی لیبرالی مجلس و دولت که با وهن گویی های امثال صادق زیباکلام بر مردم تحمیل شده است، نباید با وجود نماینده ی مقتدر و وکیل الملت، پاسخگوی این همه آشوب و تخریبِ تحمیل شده بر این مردم باشد؟ وقتی تئورسینِ لیبرالیزمِ بی تدبیران(صادق زیباکلام) اعتراف می کند که «نمی توانم تو روی مردمی نگاه کنم که چند ماه در استانها مختلف وادارشان کردم که به حسن روحانی رأی بدهند»، مصداق عینی دغل بازی نیست؟ امثال این حرافان بی خاصیت در کنار عده ای فوتبالیست بیسواد و بازیگرانِ سگ بازِ بزک شده باید مدل مدیریتی مجلسیون و دولتمردان ما را تعیین کنند؟
این روزهای نزدیک به انتخابات، گاهی نامه های از سوی نمایندگان به دستگاههای دولتی صادر می شود که لازم است استاندار محترم و دستگاههای قضایی، نظارتی و حتی امنیتی استان وارد شوند و جلوگیری کنند. مدیرانی که نَفَس شان نه به استعداد و صلاحیت و درایت خود، بلکه به صندوق نمایندگان بند است، قطع یقین به سمت حضرات غش می کنند. لازم است جناب استاندار که در منتهی الیه ساختمان استانداری، به حراست از منصب خودشان مشغولند به منافع مردم هم توجه داشته باشند و دستور نظارت بر مدیران و پاسخگویی از همین ته مانده های شش، هفت ساله ی نمایندگان غافل از مردم را، عملا بدهند. شما که در جلسات اداری بر ناکارآمدی جماعت مدیران واقفید و از طرفی توانایی لازم برای نجات مردم از این طایفه ی همواره خواب زده را ندارید، حداقل وقت بیشتری برای همدردی با مردم سایر شهرستانهای استان را در نظر بگیرید. اینکه نحوه انتخاب خیلی از این مدیران با نص صریح قوانین و مقررات اداری مغایر است و استاندار ما می داند و هیچ عکس العملی ندارد، یعنی اینکه برای استاندار محترم هم زیبنده نیست.
با علم به همه این نامرادیهایی که در حق مردم می شود، از این پس لازم است مواظب تعداد و نوع مکاتبات بین نمایندگان و مدیران، و اقلیت خدمت بگیران خاصی که راضی می روند و اکثریت مغفول مانده هایی که باید شناسنامه را گروی خدمت بگذارند، باشیم. آیا نمایندگان به همه مکاتباتشان با مدیران تا حصول نتیجه پیگیری می کنند یا فقط به بعضی از آنها ارادت دارند؟ به نظر می رسد که کسانی که قانوناً وظیفه این مهم را بر عهده دارند پیگیر باشند تا حالا که نمی توانند رویه منحط را برچینند، حداقل از عادی شدن آن جلوگیری کنند.
نامه بدهید یا نظارت بکنید
یادداشت فوق ارسالی مخاطبان فانوس زاگرس بوده و انتشار آن به معنی تأیید آن نمیباشد.