فانوس زاگرس؛
صبح امروز یادداشتی تحت عنوان :”واژه سازی نکنید ، لرهراسی وجود خارجی ندارد” (اینجا بخوانید )به قلم عادل علیبازی در فانوس زاگرس منتشر شد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فانوس زاگرس ، حامد وکیلی با انتشار یادداشتی به شرح ذیل به یادداشت عادل علیبازی واکنش نشان داد:
اخیراً شخصی که از ابتدا به طور اشتباهی پا عرصه رسانه گذاشته، با مطلبی پرده حیا را دریده و به چشم اهل معرفت خاک پاشیده و گریبان خود را چاک داده که چرا میگویید “لرهراسی”؟ مگر چه شده؟
همین نویسنده، سالها پیش به تهران میآید و پیش همین “لر”ها میرود. از صدقهسرِ همزبانی و همقومی، جایی برایش دستوپا میکنند و او امورات خود را میگذراند. او البته از سینهچاکان و چاکران احمدینژاد بود؛ مدتی عکسِ برادرش در حالِ کَفشکشی برای سعید جلیلی سوژه رسانهها بود (نه برای اینکه شخص کفشکش، انسان مهمی باشد بلکه بخاطر عجیب بودنِ اینسان از چاکری در سرزمین لرها)؛ خودِ او نیز البته در چاکری چیزی کم نمیگذاشت؛ نمیدانم کارش به کفشکشی بزرگان کشیده شد یا نه، اما کیفکشیِ متوسطالحالان را توسط او به عینه دیدهام. بگذریم.
روزی (در زمان دولت پیشین) مطلبی در نقد اصولگرایان برای سایتش ارسال کردم. در آن یادداشت، نیمبندی هم به احمدینژاد طعنه زده بودم و او البته در مقامِ چاکری و از سرِ ارادتِ وافرش به احمدینژاد، تمام آن نیمبند را بهطورِ فلهای و کوچکترین توضیحی حذف کرد ومابقی را در سایت گذاشت. من البته حق نداشتم که ناراحت شوم؛ حاصلِ اقتضائاتِ چاکری و مسامحه من در اعتنا به سایتهای غیرحرفهای، این ابتذال را بهبار آورده بود. بیپردهتر بگویم؛ از من و او مقصرتر، لرهایی بودند که او را نیازموده و نپرورده بر سریرِ دبیرِ سرویسِ رسانههای ملّی گماشتند؛ تا هوا بَرَش دارد که شاید علیآباد هم شهری است و علیبازی هم رجلی!
باری! این چاکری نمیدانم برای او چیزی در بر داشت یا نه، اما همزبانی با لرها او را به قرص نانی رساند. با این حال، این عنایتِ از سرِ سخاوتِ همتباران، برای او رهزن افتاد، و اخیراً هوسهای بلندی کرده بود. این هوس را نیز به مجیزِ دوستانِ لر آمیخته بود تا به بلندپروازیهایش برسد. اما به دربِ بسته خورد. آخر قد و قوارهاش به همین جایی که اکنون هست هم نمیخورد. شاید با خود بگویید پس چرا پیرامون این شخص غیرمهم مینویسم و حوصله مخاطب را با این موضوع نامهم میسایم. راستش هیچگاه گمان نمیکردم یادداشتهای بیسر و تهِ عادل علیبازی روزی دستاویزِ نگارشِ کسی شود؛ اما در اینباره علیبازی خودش مسئله نیست، بلکه بررسی او به عنوان یک نمونه از آسیب اجتماعی جای وقت گذاشتن دارد. در هر عرصهای میتوان علیبازی هایی پیدا کرد و هر حوزهای میتواند به اینگونه عارضهها مبتلا شود. لذا این نوشته به عنوان آسیبشناسی متولد شده است وگرنه نوشته خودِ “عادلجان” که درخورِ رنجور ساختنِ این قلم نبود.
وقتی شخصی که اولیات کار مطبوعاتی را نمیداند، و نوشتههایش مشحون از اغلاطِ نگارشی است، و یکی از بیاستعدادترین افراد در اهالی رسانه است را برمیکشند و مسئولیت خارج از توان به او میدهند و در جلساتِ بزرگتر از قوارهاش راهش میدهند باید اکنون نیز هوسِ بلند به سرش بزند و وقتی آن را محقق نبیند به لرها حمله کند و به بزرگترها چنگ اندازد و خائنانه و خائفانه بگوید که هیچ لرهراسی در کار نیست و هرچه هست از سر ناکارآمدی خودتان است! قرینه حرفش نیز همین است که او مطابق ادعای یادداشتاش، “بهتجربه” دریافته که بزرگان لر به لرها اعتنا نمیکنند! از این واضحتر نمیتوانست بگوید که تجربه او در جدی گرفته نشدنش، علت این حملهی او است.
البته برای دریافت نیت عادل علیبازی نیاز به این روایت بلندِ من از عمرِ او نبود؛ اگر در نوشتهاش بگردیم، ردِ این انگیزهها را بهراحتی میتوان جُست.
او میگوید که لرها رئیس نشوند بهتر است. ما زیرِ سایه غیرلرها راحتتر پیشرفت میکنیم. میدانید که چرا این را میگوید؟ لرها دیگر بیش از این نمیخواهند او را در دره الیناسیون پرتاب کنند.
نمیخواهند عادل بیش از این در تخمین توانایی خود بیراهه برود. میخواهند او بر سرِ جای کنونیاش بنشیند. پیشتر در دفاع از محمدعلی وکیلی و غلام تاجگردون به ضیای هاشمی تاخت؛ اما با استقبال هیچ کدام روبهرو نشد و به او گفته شد به کار بزرگان ورود نکن. او هرچه مجیز میگوید نزد لرها صله و سکه گیرش نمیآید لذا به پرخاشگری و آشفتهگویی پیرامون لرها روی آورده است.
نمی خواهم از کسی دفاع کنم و فعلا ک وکیلی ها دارند حال می کنند در این مملکت و حامد تو هم حال کن تا ببینیم دولت بعد چه می شود اما همین عادلی که تو می گویی اگر عدالت داشت در ستاد انتخاباتی محمدعلی شما انگونه به دیگران التماس نمی کرد تا به خانواده شما رای دهند… حقش همین است و قانون طبیعت این است ….. البته چون نام خانواده علی بازی در میان است بزودی از شما شکایت می شود
خوب از خجالت هم در میاید .
حالا در رسانه های محلی حرفی میزنید چون درون خانواده است ( همین هم نباید باشه ) ایرادی نداره. ولی
ولی تهران که هستید نه یه وقت این حرف ها رابه زبان بیاورید که هر کس به خانواده خود رحم نکند به هیچ کس رحم نمیکند . ببینید اذری زبانان تهران را قرق قوم خویش کرده اند . شما هم چنین کنید ، اگه از هم دلگیر شدید ، تلفن که دارید با هم حرف بزنید .
همین وکیلی و علیبازی بهتر نبود پشت تلفن مسایل را حل وفصل میکردیب
در طول تاریخ کم ضربه نخوردیم از خنجرهای از پشت خورده شده والا خجالت هم خوب چیزیه
درود بر حامد عزیز با نگارش روان ،سلیس و صد البته سرزنش دهنده
متاسفانه برخی ها با دلشون با یک جریان.منافعشون با جریان دیگر.پرچم وار این ور و اون ور میوزند
تازه خودشان برای هم تبارهایشان در پایتخت که به آنها باج نمیدهند ایجاد مشکل و تبلیغات منفی میکنند
این افراد را همه میشناسند و این کارشان اوج بی فرهنگی سیاسی است
مردم خوب میفهمد
احسنت جناب وكيلي،انصافا بدرستي قلم زديد
ع……ع…… شانتاژي و ب……. معرف حضور همه هست
ع……ع….. متخصص جوسازي منفي براي گ……ا……..مي باشد
بايد دانست اين …….. هيچگاه محض رضاي خدا……. نميگيرد
ما خوب ریشه خودمان را می خشکانیم
همه هم خود را بهترین میدانیم
بدانید خدا قضاواش را عیان نسازد چرخ گردون همه چیز را روشن خواهد کرد
پس
انسان باشیم چندصباحی که هستیم
درود بر قلمتون…حق مطلب رو گفتید
ادب ات کجاست پسر … این متن سراسر توهین و تحقیر نشان از حقارت و استیصال راقم این سطور است.
خدا ما از دست این روزنامه نگاران بی حیا و سبک سر نجار بده
بی ادبانه نوشتی
سلام/ این ادبیات اگرچه مورد تائید افکار عمومی بدلیل نوع نگارش ، مطرود و زمینه ساز تنفر از چنین نویسندگانی می شود از سویی هم می تواند عاملی برای پیگرد حقوقی هم بشود/ پیشنهاد می شود این نویسنده به دستگاه محترم قضایی معرفی تا در محکمه الهی مورد پرسش و پاسخ قرار گیرد.
ادبیاتی در شآن خود نگارنده است بنظرم