سید ابراهیم دادگر؛
چند زمانی است که زمزمههای تلخ بیتوجهی و تمسخر اقوام ایرانی، از زبان برخی چهرههای هنری تکرار میشود و دل مردمان این سرزمین کهن را میآزارد. متأسفانه این بار، در سریال سووشون، سکانسی بر خلاف شان و جایگاه قوم بزرگ لر دیده شد که نه تنها مردم این دیار، که همهی دوستداران فرهنگ و اصالت ایرانی را آزرده خاطر کرد.خانم آبیار، هنرمند را آیینهی تمامنمای جامعه میدانند؛ او باید در دل مردم زندگی کند و چند گام فراتر رفته، با چشمی بینا و دلی آگاه، پیوندی ناگسستنی با تاریخ و فرهنگ سرزمینش داشته باشد. از هنرمندی در اندازهی نام شما، انتظار شناختی هرچند مقدماتی از تاریخ پرگهر ایران و اصیلترین تبارهایش، از جمله قوم سترگ لر، میرود.نگارنده بر آن شد تا گذری کوتاه بر پیشینهی تابناک این قوم داشته باشد، شاید که زمینهساز عذرخواهیی در خور شان مردمان این دیار شود.
خانم آبیار،برایتان از قوم لر بگویم؛ از کهنترین و نابترین تبارهای آریایی. از مردمانی که از چغازنبیل تا فلکالافلاک، از شوش تا غار هومیان، از تل خسرو تا بلاد شاپور، نمایشگاه هنر و اصالتشان بوده است. از کریمخان زند وکیلالرعایا تا لطفعلیخان زند، از باباطاهر تا مهرداد اوستا و عبدالحسین زرینکوب، از پروفسور موسیوند تا پروفسور ملکحسینی، از شیرزن بیهمتایش، سردار بیبی مریم بختیاری، و از شهیدان نامدارش… همه و همه گوهرهایی هستند که بر تارک تاریخ این قوم میدرخشند.برگبرگ کتابهای تاریخ را که ورق بزنید، ردپای پرعظمت لرها را در همهی ادوار خواهید یافت. در وصف این قوم بزرگ، همین بس که امیرکبیر در ستایش کریمخان زند نوشته است: “ای کاش هر چند وقت یک بار، شیربچهای لر در ایران به حکومت برسد تا مردم مزهی عدالت را بچشند.”خانم کارگردان،
تاریخ مردمان دیارم، فراختر از آن است که در این نوشتار بگنجد. تنها کافی است به نقش آنان در انقلاب مشروطه و هشت سال دفاع مقدس نظر بیفکنید؛ از نالههای برنو سردار اسعد بختیاری و رشادتهای بینظیر عشایر در برابر ستمگریها، تا جانفشانیهایشان در عملیاتهای شکوهمندی چون فتح المبین، طریق القدس، فتح خرمشهر و حماسهی پادگان خندق… که هر یک، فصل دیگری از غیرت و پایمردی این قوم را در دفاع از میهن رقم زد.
آری، این تنها گوشهای از تاریخ پرافتخار قوم من است؛ تاریخی که به آن میبالیم و امروز نیز در کنار دیگر برادران و خواهران ایرانی، برای سربلندی مام وطن، ایران عزیز، از جان خود مایه میگذاریم.خواهر هنرمند ما،مردمان دیارم، قدرناشناس نیستند و هنر والای شما را ارج مینهند. این نوشته، نه از سر تخریب، که از روی دلسوزی و دغدغه برای حریم احترام متقابل است. سخن شما را خودزنی میدانیم، نه دگرزنی؛ چرا که اصالت و جایگاه قوم بزرگ لر، همواره استوار و از هر گزندی پیراسته بوده است.
در پایان، به شما سفارش میکنم که این فرصت را مغتنم شمرید و مراتب عذرخواهی خود را نه در قالب پیامی تشریفاتی، که در قالبی ماندگار و هنرمندانه یعنی خلق سکانسی درخور و حقیقی که راستینگی و شکوه فرهنگ و تاریخ قوم لر را بدون هیچ اغراقی به تصویر بکشد، به انجام رسانید. و چه زیبا خواهد بود اگر روزی، گذرتان به دیار لرنشین کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، لرستان، یا حتی گسترهی فرهنگی لر در خوزستان، فارس، بوشهر، همدان و ایلام و … بیفتد و مهمان مردمانی شوید که مهماننوازی را از نیاکان خود به ارث بردهاند.
با احترام
«سید ابراهیم دادگر»