محمد طولابی؛
کشور ما نیازمند اصلاح ساختارهای مدیریتی است؛ نه در تقابل با پیشکسوتان، بلکه در ادامه راه آنان با نیروی جوانی و فهم زمانه. اصلاحات، نه نفی گذشته بلکه تکمیل آن با عقلانیت امروز است؛ و این مسئولیتی ملیست، نه جناحی.
ایران سرزمینیست که خداوند به آن کم نگذاشته است؛ از منابع طبیعی کمنظیر تا مردمی باهوش، خلاق و فداکار. کشوری که جوانانش در گوشهوکنار دنیا پرچم علم و ابتکار را بالا بردهاند، اما متأسفانه خود در خانهی پدری، جایی در ساختار اداره کشور ندارند.
امروز دیگر نمیتوان با روشهای چهل سال پیش، کشوری به پیچیدگی امروز را اداره کرد. زمان آن فرارسیده که با شجاعت به گذشته احترام بگذاریم، اما آینده را به دست کسانی بسپاریم که توان ساختن آن را دارند.
حرف بر سر بیاحترامی به پیشکسوتان نیست؛ بلکه مسئله این است که آنکه دیگر بهزحمت میبیند، بهسختی میشنود، و با کمک چند همراه حرکت میکند، چطور میتواند مسائل یک جامعه متحول و متصل به جهان را بفهمد، رصد کند و برای آن تصمیم بگیرد؟
کشور ما در بزنگاهی تاریخی ایستاده است. ادامهی وضعیت فعلی یعنی اعتماد به کسانی که توان کار با سادهترین ابزارهای امروز را ندارند و صرفاً مهر تأیید یا ابطال در اختیارشان گذاشته شده، در حالیکه نه تحلیل زمان دارند، نه درک شرایط، و نه انگیزه لازم برای اصلاح.
جوانان این کشور پرشور، باسواد و متصل به تحولات جهانی هستند. اگر آنها بهجای ساختن کشور، ناچار به مهاجرت، انزوا یا اعتراض شوند، باید پذیرفت که مقصر، نظام تصمیمسازیایست که در را به روی آنها بسته است.
بسیاری از مسئولانی که امروز بر مسند امورند، حتی درکی از تحولات بنیادین جهان ندارند و تنها به قدرت خو کردهاند. نشستنهای طولانی، بیحرکتیهای جسمی و فکری، و وابستگی به حلقههای خاص، آنها را از واقعیت مردم جدا کرده است.
ایران امروز به تصمیمی شجاعانه نیاز دارد. باید میدان را به نسل تازه داد. نه از سر بیادبی، بلکه از سر مصلحت. نه از روی هیجان، بلکه به حکم عقل. آنان که سالها مدیریت کردهاند، میتوانند مشاور باشند، راهنما باشند، اما نمیتوانند همچنان سکاندار کشتیای باشند که به سمت طوفانهای تازه حرکت میکند.
ابزار امروز، علم امروز و انرژی امروز میطلبد؛ نه صرفاً تجربهی دیروز.
ما اگر به آینده ایران میاندیشیم، باید صادقانه بپذیریم که این کشور با روشهای امتحانشده و شکستخورده، دیگر به جایی نخواهد رسید. راه نجات، تزریق خون تازه به رگهای مدیریتی کشور است.
وقتی مدیرِ سالخورده، تنها میتواند با کمک چند پرستار و همراه کارهای شخصیاش را انجام دهد، نباید انتظار داشت با شور و فهم و شناخت، مسائل پیچیده جوانان را حل کند.
احترام به پیشکسوتان، با تغییر در ساختار فرسوده منافاتی ندارد. بلکه اوج احترام همین است که از تجربهشان استفاده کنیم، بیآنکه آینده کشور را گروگان کهولت سن، رکود فکری و وابستگیهای سیاسی کنیم.
اگر تصمیمی جدی برای اصلاحات ساختاری گرفته نشود، ناامیدی، مهاجرت و اعتراض، آینده را شکل خواهد داد. آنوقت نه تنها فرصتها را از دست دادهایم، بلکه سرمایههای انسانی را نیز از کف خواهیم داد.
تاریخ، بیرحم است با آنان که تغییر را نفهمیدند یا درک کردند و باز هم ترسیدند. امروز زمان انتخاب است: یا همراه شدن با نسلی تازهنفس که ایران را دوست دارد، یا تکرار مسیرهایی که بارها ما را به بنبست رسانده است.
«محمد طولابی»
«جانباز، کارشناس جنگ و تحلیلگر مسائل راهبردی»