علیرضا كفایی؛
نهضت مشروطه و یا به تعبیری انقلاب مشروطه اتفاقی خاص است که در اواخر حکومت قاجار روی داد و برجسته ترین پارادایم و خاستگاه این نهضت کبری تغییر در روند حکومت استبدادی و سلطه مطلق پادشاهی به سوی قانونگرایی و محدود کردن قدرت استبدادی بود.
تحلیل و ارزیابی مشروطه بر اساس رویکردهای حزبی و فکری و حساسیتهای مذهبی و نقش روشنفکران و علمای دینی بیشتر متاثر از عصبیتها بوده تا پرداختن به اتفاق عظیمی که تاریخ این سرزمین را دگرگون نموده است.
مارکسیستها از همان ابتدا مشروطه را انقلابی بورژوایی میخواندند “تجزیه و تحلیل مارکسیستها از انقلاب مشروطه در چارچوب ذیل صورت گرفته است. توسعه اقتصادی ایران در سده نوزدهم که بویژه در نتیجه افزایش تجارت با روسیه و اروپای غربی حاصل شد به رشد طبقه ای از بورژواهای شهری انجامید که نمی توانست در دل نظام فئودالی یا نیمه فئودالی موجود بگنجد.
مطابق واژگان معروف مارکسیستها، نیروهای تولید یعنی اثر توامان انباشت سرمایه و پیشرفت فنی به اندازه ایی توسعه یافته بود که دیگر نمی توانست در دل مناسبات تولید (یعنی ساختار طبقاتی حاکم و نهادهای اجتماعی، حقوقی و اخلاقی متناظر با آن) بگنجد.
برخوردی که در نتیجه میان زیربنای تکنولوژیک و روبنای نهادی به دیگر سخن میان واقعیت اجتماعی، اقتصادی و نمود ایدئولوژیک آن پیش آمد نهایتاً در چهره قیامی سیاسی برای برقراری یک چارچوب نهادین تازه ( که مناسب شرایط تاریخی باشد ) رخ نمود. ” – همایون کاتوزیان – تضاد دولت و ملت ص ۱۶۲
این تحلیل علاوه بر نگاه مادی به واقعیتها و رخدادهای تاریخی وجه دیگری هم داشت که منطبق بر نظر تحلیلگران شوروی بود و جنبش را دسیسه انگلیسی ها برای پایان دادن به نفوذ شوروی در ایران میدانستند. روحانیت و علمای مذهبی هم نگاه ویژه ایی به نهضت مشروطه داشته اند و اختلاف فکری شدیدی در میان آنها در این رابطه مشاهده میشود.
از حمایت قاطع تا تکفیر کردن مشروطه خواهان چنانکه حوزه نجف از مشروطه حمایت و حوزه کربلا مخالف سرسخت مشروطه میباشد البته این بدان معنا نیست که کربلایی ها غیر سیاسی و مشروطه ستیز بودند. مرحوم سید اسماعیل صدر عاملی از فقهای بزرگ شهر کربلا که کاملا از دخالت در امور غیردینی خودداری میکرد، زمانی که رفتارهای استبدادی محمدعلی شاه شیوع پیدا کرد و خون بیگناهان ریخته شد او نیز فتوا به وجوب محاربه با محمد علی شاه داد.
نشریه نجف در سال دوم خود به شماره ۱۷ مینویسد: “طلبه فقیری که از نجف سواره یا پیاده با یک حالت مخصوص راه افتاده، وارد کربلا شده میخواهد مشرف به حرمین بشود به محض اینکه داخل بازار میشود (خاصه چهارسوق بازار بزازها) به جرم اینکه غالب طلاب نجف مشروطهخواهند یک وقت میبیند که مردکه از دکان صدا میکند که بابیها آمدند. یک چند قدم دیگر که رد میشود میبیند بزاز به مجرد اینکه این رادید نیم زرعش را از دست انداخته و از دکان پایین آمده و مقابلش ایستاده با صدای بلند میگوید: زنده باد محمد علی شاه! … اجمالا تا آخر بازار چندین گونه حرکات وقیحانه و حرفهای ناشایسته که قلم از تحریرش عاجز است از این مردمان نجیب کربلا دیده و میشنود و از این اوضاع غریبه که در این بلد مشاهده مینماید افسردگی و پریشانی فوقالعاده حاصل گشته و یک حالت تأثر و تألم روی آورده و متعجبانه به خود میگوید: خدایا! … اینها بوئی از انسانیت و نجابت نشنیدند یا اینکه لذت استبداد را خاصه چهار ساله پیش از این نچشیدند؟ آیا اینها نیستند که قوه استبداد جمعیت اینها را در روز روشن به گلوله بسته و تقریبا هشتاد نفر آنها را کشت و هیچ کس سؤال و جواب نکرد؟ ”
علیایحال تشتت و حرج فکری و زاویه دید تاثیر گذاران جامعه آن روز باعث هرج و مرج و سردرگمی و تحیر مردم میشد و نمی توانستند با اعتماد کامل و قدمهای استوار و اراده راسخ پای در میدان گذارند و از تحولی که در حال شکل گرفتن بود حمایت کنند و این بود که به تدریج پشتوانه مردمی قیام متزلزل شد و نهضتی که میرفت استبداد را به اضمحلال کشاند و قدرت مطلقه را مشروطه نماید با دسیسه و یا تنگ نظری پس از مدت کوتاهی سرکوب شد و این روش و منش همیشگی مستبدان و زورگویان تاریخ بوده است که با اختلاف افکنی و تفرقه و نفوذ میان خواص و سرگرم کردن مردم به امور کوچک و جزیی و با استفاده ابزاری از دین و باور آنها راه انحرافشان را هموار نمایند.
در شکل گیری و پیروزی نهضت مشروطه زمینه های داخلی و خارجی نقش موثری داشتند مانند رفتار ظالمانه پادشاهان قجر و یا مداخلات روس و انگلیس و….. بر این نیستیم که پیروزی و شکست مشروطه خواهی را بررسی کنیم بلکه تاثیر آن را علیرغم همه اینها باید در نظر داشت و آن هم این است که مشروطه سرآغاز تاریخ جدید ایران است چه عده ایی موافق باشند و یا عده ایی مخالف نمی توانند این را انکار کنند که مشروطه موجب تحول در فکر و اندیشه و تاریخ شده است.
مشروطه حاصل مجاهدت و مبارزه روشنفکرانی بود که درد مردم و اجتماع را به خوبی درک کرده بودند و با یاری علمای بزرگی که دغدغه دین و دنیای مردم را توامان داشتند راه اصلاح طلبی را برگزیدند و قدرت را مهار کرده و مشروط نمودند. گرچه آن آفتاب گرما بخش خیلی زود غروب کرد اما اثر خود را برای همیشه در تاریخ این سرزمین گذاشت و اصلاح طلبی را به جامعه معرفی نمود.
اگر ثمره نهضت مشروطه ورود به عرصه دوران جدید و آشنایی با دستاوردهای عصر مدرن باشد و راه بدون بازگشت اصلاحات را هموار کرده باشد به تنهایی نهضتی عظیم روی داده است که مایلم از آن به نهضت کبری یاد کنم.
مشروطه یک نهضت صرفاً روشنفکری و یا صرفاً مذهبی نبود بلکه نهضتی ملی و مذهبی بود که به درستی درک نشد و معاضدت و مخالفتهای ناشیانه و کور و هراس وهم آمیز از آزادی و مردمسالاری و اصلاحات اجازه بالندگی به آن نهضت کبری را در زمان خودش نداد و امروز پس از بیش از یک قرن بهتر درک میشود و هر چه زمان جلوتر رود عظمتش بیشتر نمایان میشود.