فانوس زاگرس؛
مظلومیت علما و سادات باشت و گچساران در وقایع تاریخ نگاری
سید ابوالحسن حسینی نیک
استان کهگیلویه و بویراحمد و ایلات آن در عرصه تاریخ نگاری محروم و مظلوم واقع شده اند، بدین معنا که بسیاری از حوادث مهم آن در تاریخ نیامده و به بوته فراموشی سپرده شده است. به همین دلیل فرزندان این دیار امروزه از بخش مهمی از سرگذشت نیاکان خود آگاهی علمی مستندی ندارند. از این رو، علما و سادات دو شهرستان باشت و گچساران که شامل: سادات بحرینی، سادات امام زاده میرزینعلی(ع)–تکیه ، سادات امام زاده سید فخرالدین احمد(ع) -عنا، سادات امام زاده زاداحمد(ع)، سادات امام زاده سلطان محمودشاه (ع) بیدک، سادات امام زاده شازینعلی (ع)، سادات امام زاده¬علی(ع)، سادات امام¬زاده سید محمد (ع) سرابیز، سادات امام¬زاده شاهزاده محمد(ع)معروف به سادات شهرویی، سادات امام¬زاده شاه نظر مومن(ع) پیرسبز- نارک، سادات موسوی خفری – نارک (جدآنها امام¬زاده محمد (ع)( می¬باشند در این خصوص دچار محرومیت و مظلومیت مضاعف شده¬اند.
طوایف این سادات نه تنها از نقطه نظر جمعیت شناسی، بخش قابل توجهی از جمعیت منطقه را تشکیل می¬دهند، بلکه از نظر کیفی در روند تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه نقش موثری داشته و دارند. آنان از یک سو حامل فرهنگ مذهبی و مروج آن بوده و بدینگونه در جهتدهی به رفتار فردی و اجتماعی ایلات نقش اساسی داشتهاند و از سوی دیگر در حل و فصل مسائل اجتماعی از قبیل اصلاح دعاوی و منازعات مردم، تعدیل رفتار قبایل نسبت به هم و تعدیل رفتار کلانتران نسبت به رعایا، مصلحان مورد اعتماد بودهاند.
با وجود این در متون تاریخی از طوایف سادات، تاریخ آنان و نقش فرهنگی – اجتماعی و سیاسی آنان کمتر ذکری به میان آمده است. در تداوم همین نوع تاریخنگاری، علمای دینی منطقه هم، که معمولاً از سادات بودهاند، مشمول همین مظلومیت واقع شدهاند و در متون تاریخی چندان ذکری از آنان نیامده است.
بدیهی است که این منطقه در طول تاریخ خالی از شخصیتهای علمی و ادبی نبوده، زیرا در جامعهای دینی، وجود عالمان دینی از ضروریات زندگی اجتماعی است و چون در ساختار زندگی اجتماعی پیشین که فاقد نهادهای اداری کنونی بود، عالمان دینی نقش بسیاری از نهادهای اداری امروز از قبیل مدرسه، دانشگاه، دادگاه، نیروی انتظامی، ثبت اسناد و املاک، ثبت احوال و … را ایفا میکردند؛ اگر برای اعتراض به موضوعی دست به اعتصاب میزدند، زندگی اجتماعی مردم دچار اختلال و بحران میشد.
بنابراین مسلم است که استان کهگیلویه و بویراحمد، علی¬الخصوص دو شهرستان باشت و گچساران از این قاعده مستثنی نبوده و شخصیتهای علمی و روحانی برجستهای دارند. از این رو، نگارنده در این نگارش سعی کرده در حد امکان در رفع این نقیصه بکوشد و نام چند تن از عالمان دینی دو شهرستان باشت و گچساران را که در اواخر حکومت قاجار و همزمان با حکومت رضاشاه میزیستند ذکر نموده و اطلاعاتی را که در مورد برخی از آنان کسب کرده به خوانندگان تقدیم کند.
مهمترین این بزرگواران عبارتند از: حجه¬الاسلام سید باقری موسوی بلادی( هنوز بعد از چندین سال آثاری از مسجد ایشان در روستای دالون گوهرگان باشت به جا مانده است)، حجه¬الاسلام سید یحیی موسوی بلادی، حجه¬الاسلام سید محمد علی موسوی بلادی از سادات بحرینی بوده است. جد اصلی سادات بحرینی )ده بزرگ( سید حسین موسوی بلادی و همچنین جد اصلی آنها در کل کشور سید عبدالله موسوی بلادی )پدر سید حسین( از علمای بزرگ آن وقت که در حال حاضر قبر آن در بهبهان و در حدود۳۰۰سال پیش از منطقه بلاد بحرین که در آن مو قع جزء خاک ایران محسوب می¬شد به دلیل فشارهای سیاسی و همچنین ارادت به آیت¬الله وحید بهبهانی که از علمای اصولی بودند، به بهبهان مهاجرت کردند و در منطقه به سادات جلیل القدر موسوی بلادی مشهور شدند. البته این سادات علاوه بر شهرستان باشت در بوشهر، بهبهان، خوزستان، شیراز، تهران، اصفهان و حتی کرمانشاه پراکنده¬اند.
بر این اساس، طبیعی است که این بزرگواران از نظر فضل و تقوا مراتب متفاوتی داشتهاند، اما همه آنان در حد توان در ترویج احکام شریعت و تعظیم و احیاء شعائر دینی و اصلاح امور مردم میکوشیدند و آنچه از فرهنگ دینی به نسل کنونی منتقل شده محصول تلاشهای آنان است.
به عنوان مثال سید حسین(فرزند سید عبدالله) جد سادات بحرینی شاخه ده بزرگ از بهبهان به قصد زیارت امام رضا روانه مشهد بود که در بین راه به روستای ده بزرگ که از اسمش هم معلوم است و جمعیت زیادی هم در آن موقع داشت رسید و چند روزی را که در آن روستا اطراق کرده بود متوجه شد که مردم این روستا نیازمند ترویج احکام شریعت و اصلاح امور دینی می¬باشد که از زیارت امام رضا (ع) منصرف و در روستای ده بزرگ سکنی گزیدند و از همین روستا زن گرفت و دارای چند فرزند شد که از جمله: سید باقر، سید جعفر و سید محمد علی (فرزندان سید ابوطالب) از جمله نوه های وی می باشند.
پس سادات بحرینی (شاخه ده بزرگ) نقش بسیار مهمی را در این دوره زمانی ( تا حدودی اواخر حکومت قاجار و دوره سلطنت رضاشاه) در ترویج، تبلیغ، اصلاح امور دینی و مذهبی منطقه خصوصا شهرستان باشت و حومه داشته اند.
البته بنا به روایتهای مختلف تاریخی محلی، سادات ابطحی پل فهلیان و کازرون اصالتا به سادات زاداحمد شهرستان باشت (جد آنها امام زاده زاداحمد(ع) فرزند امام زاده سید فخرالدین احمد(ع) و اقع در روستای بهره عنا) بر می¬گردد که در سالهای نه چندان دور به این مناطق مهاجرت کردند که صحت و سقم این موضوع نیاز به پژوهش مجزای دارد. همچنین سادات امام زاده شازینعلی (ع) علاوه بر منطقه باشت در خشت و کمارنج کازرون و قعله کهنه ممسنی در حدود یک قرن پیش مهاجرت و در حال حاضر ساکن این مناطق هستند. یا سادات عنا به همین گونه علاوه بر منطقه باشت تعداد کثیری از آنها در نورآباد ممسنی و حومه یاسوج زندگی می¬کنند.
به هر حال از سال ۱۳۴۲ به بعد همزمان با شروع سیاستهای حکومت پهلوی (محمد رضاشاه) و تلاشهای آن برای تغییر ساختار اجتماعی و فرهنگی منطقه در جهت وابستگی اقتصادی و فرهنگی جامعه به غرب، سادات منطقه کهگیلویه و بویراحمد نیز اقداماتی را در جهت خنثی کردن سیاست¬های دولتی داشتند.
پس از آنکه حضرت امام خمینی(ره) مبارزه خود را بر ضد حکومت پهلوی آغاز کرد، جهاد او که موجب تحرکات سیاسی و فکری در حوزههای علمیه و دانشگاهها شد، به سیاسی شدن علمای دینی منطقه کهگیلویه و بویراحمد نیز انجامید. بدیهی است هنگامی که در سطح مراجع تقلید نسبت به اقدامات حکومت اعلام موضع بشود، علمای سایر مناطق نیز از آن مواضع پیروی خواهند کرد.
علمای این منطقه نیز با تبلیغ احکام دینی و تلاش در جهت حفظ شعائر و تحکیم عقاید دینی مردم و تاسیس مراکز دینی و فرهنگی از قبیل مساجد، حسینیهها و مدارس دینی، به مبارزهای فرهنگی با سیاستهای حکومت دست زدند.
آنان از معاشرت با مقامهای حکومت اجتناب میکرده و به خواص و افراد مورد اعتماد خود، تعارض سیاستهای حکومت با مبانی دینی را گوشزد میکردند و با توجه به اعتمادی که مردم به علما داشتند دیدگاه آنان نسبت به حکومت، دهان به دهان در میان افراد جامعه منتشر میشد و بر آنان تاثیر میگذاشت.
بر این اساس، مهمترین علمای دینی دو شهرستان باشت و گچساران در دوره حکومت محمدرضا شاه که در ترویج احکام دین در میان مردم تاثیر داشتند عبارتند از :
از سمت راست به چپ: حجه¬الاسلام سید عبدالمناف بلادی (تولد ۱۳۱۳/وفات ۱۳۶۵ )، حجه الاسلام سید عبدالوهاب بلادی(تولد ۱۲۹۹/ وفات ۱۳۶۵)، حجه¬الاسلام سید نورمحمد بلادی (تولد ۱۳۰۹/ وفات ۱۳۹۴)،حجه¬الاسلام سید غلامحسین بلادی (تولد ۱۳۰۰/ وفات ۱۳۶۸ از سادات بحرینی و حجه¬الاسلام سید یعقوب موسوی (تولد۱۳۳۳/ وفات ۱۳۹۴) از سادات محمودی و داماد سادات بحرینی.
از سمت راست به چپ: حجه¬الاسلام حاج سید محمدعلی مطهری (تولد ۱۲۹۲/ وفات ۱۳۸۱)، حجه¬الاسلام سید نورالله حسینی،حجه¬الاسلام سید باقر حسینی (تولد ۱۳۰۶/ وفات ۱۳۸۱) ،حجت الاسلام سید نصرالله حسینی(تولد ۱۳۱۰/ وفات ۱۳۹۳ )، از سادات امام زاده سید محمد(ع)- سرابیز.
از سمت راست به چپ: حجه¬الاسلام سید عبدالعظیم عنایی (آناهید تولد ۱۲۸۶ش/ وفات ۱۳۴۴) از اولین علمداران مبارزه با ظلم و طاغوت هم در دوره پهلوی اول و هم در دوره پهلوی دوم، حجه¬الاسلام سید ناصر علیزاده (از سادات زاد احمد تولد ۱۳۱۱/وفات ۱۳۹۰)، حجه¬الاسلام سید نادر حسینی (از سادات شازینعلی تولد ۱۳۲۴).
از سمت راست به چپ: حجه¬الاسلام سید عبدالکریم دستاران( تولد ۱۳۰۹/ وفات ۱۳۶۵)، حجه¬الاسلام سید حسن حسینی (درخش) تولد ۱۳۲۹/وفات ۱۳۸۹) و حجه الاسلام سید آقا علوی نژاد (تولد ۱۳۲۳) از سادات امام زاده میرزینعلی (ع)–تکیه.
از سمت راست به چپ: حجه¬الاسلام سید جهان غلامی( تولد ۱۳۱۳/وفات ۱۳۸۳)، حجه¬الله سید محمود کاظمی (تولد ۱۳۱۴)، حجه¬الاسلام سید یونس هاشمی بیان (تولد ۱۳۱۷) و حجه¬الاسلام سید عبدالحمید علیزاده از سادات امام زاده سلطان محمود شاه (ع) – بیدک.
ازسمت راست به چپ از شهرستان گچساران: حجه¬الاسلام شیخ محمد علی جعفری (دیانتی فر) از حوزه دیل، حجه الاسلام متقی کاشانی ( تولد ۱۳۱۷/ وفات ۱۳۹۲) ، حجه¬الاسلام سید محمدجواد تقوی( ازسادات امامزاده علی) در دیل و بویراحمد گرمسیر و حاج سید اسماعیل پورالحسینی از سادات امام زاده شاهزاده محمد (ع) شهرویی می¬باشند.
این علما هر کدام در حوزه اقامت خود به ارشاد اهالی میپرداختند و طبیعی است که مراتب فضل و تقوای آنان متفاوت بوده و به همین نسبت نیز بر قلوب مردم موثر واقع میشدند. در ضمن فعالیت علمای مذکور در دو بعد؛ ترویج و تبلیغ احکام شریعت دینی و دیگری نقش سیاسی آنهادر جریان انقلاب مورد بررسی قرار گرفته¬¬که عده¬ای در بعد اول و تعدادی دیگر در بعد دوم نقش آنها پررنگ¬تر بوده¬اند. البته لازم به ذکر است که افراد فوق¬الذکر همۀ علمای منطقه نبوده، بلکه موثرترین آنها می باشند. همچنین بیشتر آن دسته از علما را که در محدوده سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ در منطقه سکونت داشتند شامل می شود.
بنابراین آن دسته از علما را که از نظر سن و سکونت در منطقه، متعلق به دوره بعد از پیروزی از انقلاب اسلامی هستند کمتر شامل می¬شود (به صورت جداگانه به آن پرداخته خواهد شد). علاوه بر این، چون هدف این نوشته معرفی آن دسته از علما بود که در منطقه سکونت و حضور داشته و اقدامات آنان در مردم تاثیر می گذاشت، بدین سبب از ذکر نام افرادی از این منطقه که در حوزههای علمیه شیراز، اهواز و قم به تحصیل علم پرداختند و در همان شهرها اقامت گزیدند نیز صرف نظر شد.
در ضمن به پاس خدمات ارزشمند دینی و سیاسی این علما و سادات جلیل قدر پیشنهاد می¬شود بزرگ ¬داشتی با هماهنگی حوزه علمیه و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی در هر یک از شهرستان¬های استان برگزار یا صداوسیمای استان با تولید برنامههای ویژه به معرفی این بزرگواران بپردازند.
این مقاله تنها پیش درآمدی بر معرفی جایگاه علما و سادات شهرستانهای باشت و گچساران میباشد، معرفی کامل این علما و سادات بزرگوار نیاز به مدارک و مستندات بیشتر و همراهی و همکاری خانوادههای محترم این بزرگواران دارد که در حال جمعآوری آنها هستیم تا در آیندهای نزدیک مقالات بهتری در این مورد منتشر گردد.
البته نگارش فوق خالی از نقد و اشکال نیست و همچنین علمای و سادات دو حوزه بویراحمد و کهگیلویه مورد بررسی قرار گرفته و طی مقالاتی جداگانه در رسانه¬های استان در آینده منتشر خواهند شد.
درود خدا به سلسله علما و ساداتی که در طول تاریخ مسیر انبیا را ادامه دادند و نگذاشتند خط سبز انسانیت، معنویت و همچنین خط سرخ شهادت منقطع شود.
______________________________
۱٫ این سادات (تکیه – میرزینعلی) به نسبت جمعیت بیشترین شهید را نه فقط در منطقه بلکه استان در جنگ تحمیلی تقدیم به جمهوری اسلامی ایران کرده¬اند که از جمله: شهید سید مختار دارخال، شهید سید شریف پنجه بند، شهید سید رحمت الله پنجه بند، شهید سید ابراهیم خالقی، شهید سید ابوالقاسم درخش، شهید سید فیض الله درخوش، شهید سید علیرضا دست افکن، شهید سید رسول دستاران، شهید سید روح الله درخوش.
۲٫ حجه الاسلام سید باقر حسینی در سال ۱۳۴۳ به اتفاق پسر برادر خود آقای حجه الاسلام سید نورالله حسینی توسط ساواک گچساران دستگیر و پس از بازداشت موقت و بازجویی و ضرب و شتم فراوان به ساواک شیراز تحویل داده شدند و مدتی را نیز تحت شکنجه و بازجویی های ساواک شیراز بودند که در همین ایام بر اثر آسیب وارده دچار اختلال در بینایی شده و مجدد به ساواک گچساران بازگردانیده شدند. شکنجه ها و آزار ساواک شاهنشاهی به گونه ای بود که آثار جسمی و روحی آن تا پایان عمر بر ایشان مستولی می نمود و گاهی حتی از بازگویی خاطرات آن دوران سیاه امتناع می ورزیدند.
۳٫ حجه الاسلام سید حسن حسینی (درخش) هنگام سخنرانی آیت الله دستغیب در مسجد جامع عتیق شیراز قبل از انقلاب۱۳۵۷ بر اثر حمله مزدوران رژیم شاهنشاهی زخمی و بعد از آن روانه زندان به گونه¬ای که با وساطت شهید دستغیب و ضمانت گذاشتن سند ملکی توسط یکی از معتمدین آیت الله حائری شیرازی آزاد شد.
۴٫٫حجه الاسلام متقی کاشانی از سادات شهرستان قمصر (توابع کاشان) ازسال ۱۳۵۰ در شهرستان گچساران حضور یافتند . پس از پیروزی انقلاب شکوهمند به رهبری امام خمینی (ره) به سخنرانی و ارشاد مردم پرداخت، تا این که طی حکمی از سوی امام (ره) به امام جماعت شهرستان گچساران در سال ۱۳۵۸ منصوب گردیدند و تا سال ۱۳۸۵ قریب به سه دهه فعالیت نمودند و با خطبه¬های روشنگرانه خود مردم این دیار را بصیرت بخشیدند. وی خدمات شایانی را در شهرستان گچساران ارزانی داشتند از جمله: تاسیس حوزه علمیه امام جعفر صادق (ع) و بی بی حکیمه خاتون (س)، بنای مسجد صاحب الزمان گچساران (عج)، بنای مجتمع مسکونی پنج طبقه طلاب و… می باشد.این عالم بزرگوار و خستگی ناپذیر و نستوه را پدر معنوی گچسارانها می¬دانستند. همیشه همراه و مونس رزمندگان (پدری مهربان برای رزمندگان) در جبهه حق علیه باطل هشت ساله بودند به طوریکه نماز عملیات والفجر هشت رزمندگان اسلام توسط ایشان قرائت شد.
۴٫ این عالم جلیل القدر (حجه الاسلام سید یعقوب موسوی) اصالتا از سادات محمودی (حوزه بویراحمد) و داماد روحانی وارسته و با کرامات؛ مرحوم حجه الاسلام سید عبدالمناف موسوی بلادی بحرینی است که در ترویج وتبلیغ احکام دینی و مذهبی مردم شهرستان باشت نقش بسیار مهمی داشتند