ایران- کهگیلویه و بویراحمد – عدم توسعه
اکبر دهبان نژاد؛
توسعه اساساً یک فرآیند اخلاقی است که متاثر از الگوهای حاکم بر یک جامعه می باشد، و الگوهای حاکم آنگاه که خود قله های بلند اخلاقی شدند و یا اینکه این الگوها والاترین افراد در بعد اخلاقی ( بعد اخلاقی شامل همه ی شایستگی های فردی، نبود، استعداد، خلاقیت، مدیریت، سیاست و…) می باشند و آنگاه برای مویریت جامعه این الگوها و شایستگان، چون خود تشنه ی فضائل اخلاقی و وسعت قلب و نظر و اندیشه هستند،شایستگان را انتخاب می کنند و این چرخه در ساختار حاکمیتی ادامه دارد از صدر تا منتها الیه و آنانکه فاقد ابن تبعاد و فضائل اخلاقی هستند، چون لازمه و اساس شرکت در این بازی اخلاق است ، تلاش می کنند تا بهترین عملکرد و رفتار را از خود نشان دهند، و این امر چون اساسا یک فرایند است بطور تدریجی اتفاق می افتد و در هر دوره گروهی که فاقد این فضائل هستند از چرخه ی اداری حذف می شوند و این روند آنقدر ادامه دارد تا شاهد حاکمیت اخلاق ( تمام ابعاد آن) باشیم، و جامعه به سمت توسعه و رفاه همه ی شهروندان پیش خواهد رفت، که لازمه این حرکت وجود نیروی انسانی، سرمایه ( ذخایر و منابع زمینی، زیرزمینی و شاخص های جغرافیایی اقتصادی و انسانی) ، فضای کار و مدیریت اخلاقی است.
چنانچه می بینیم در کشور ایران، در استان کهگیلویه و بویراحمد، سرمایه کافی، فضای کاری، سرمایه انسانی و انواع نظریه های توسعه ( که مشکلی و بحثی در این زمبنه نیست) که نسخ قابل تایید و حاصل تجربه جوامع پیشرفته می باشد، وجود دارد و آنچه باعث عدم توسعه و بوجود آمدن حفره ی عمیق در مسیر شده است، نبود همان الگوهای اخلاقی حاکمیتی که همان مدیریت مبتنی بر فضایل اخلاقی یا همان عدم حاکمیت شایستگان بر مسند قدرت می باشد که همه ثروت و سرمایه های موجود مادی و معنوی را در برهه های تاریخی زمانی این سرزمین به هدر داده است، این الگوهای ساختاری که همان مدیریت های اداری و تاثیر گذار هستند حداقل در طول ۱۵۰ سال اخیر همه ی برنامه ریزی های توسعه در این جامعه را با ندانستن ها و نتوانستن ها و تشکیلات گسترده ی پشت پرده در بهره برداری های شخصی خانوادگی از منابع ملی و مادی و معنوی، را اساسا تعمدا با شکست مواجهه کرده اند، زیرا این همه عقب ماندگی و شکست های پیاپی در برنامه ریزی توسعه و حل مشکلات عمومی و برنامه ریزی های اسنادی برای رفاه یک جامعه، نمی تواند سهوی باشد و قطعا حاصل تلاش ها، برنامه ریزی و اتاق فکری هست که سرمایه های موجود را به سمت دیگری غیر از راه توسعه هدایت می کند و همچنین در گماردن مسئولیت ها و مدیریت های ساختار اداری با برنامه ریزی های دقیق مانع از هزینه کرد سرمایه ها برای رفاه عمومی می شود.
اکبر دهبان نژاد – دکترای جغرافیا ( دانشگاه دولتی اصفهان)