من که باشم بر آن خاطر و عاطر گذرم بدرقه ی راه شود آن نغمه شیرین سخنم بهارستان با سناتور بهاری میشود طاهر پوریانی نیا ؛ خرداد صدای کهگیلویه به مجلس رسید، صدایی که شانزده سال فریاد بود و کهگیلویه ای که چهار سال در *اغمای عزت و آبادانی* فقط نفس […]
مردم ما زخم خورده این مجهول اجتماعی هستند. چرا سیاسیون ما برای به کمال رساندن مردم خود، با هم جمع نمی شوند؟ چرا آقایان«حاج آقای بزرگواری» و «دکتر لاهوتی» و یا «حاج آقای موحد» با « استاد منطقیان» به یک زبان وحدت آفرین که آن هم مردم باشد، سخن نمی گویند؟ چرا آقایان « دکتر هدایتخواه» و « سیدباقر موسوی» به یک زبان مشترک که آنهم مردم باشد، هم کلام نمی شوند؟ چرا آقایان « دکتر تاجگردون» و «سید قدرت حسینی» به یک نگاه مشترک که آن هم مردم باشد، افق را نمی نگرند؟ مگر دغدغه «حاج آقای موحد» و «حاج آقای بزرگواری» چیست که مرز مشترکی با پیدا نمی کنند؟ مگر دلمشغولی آقای «حاج زارعی» و «دکتر هدایتخواه» یا « دکتر روشنفکري» برای مردم چیست که علیرغم تفکر همسو، احساس مشترکی ندارند؟