دموکراسی‌های فراموش شده در انتخابات شوراها

دموکراسی‌های فراموش شده در انتخابات شوراها

رحیم سبزعلی

سوالاتی که برای هر شهروند پیش می آید این ها هستند که چطور می توانیم اعتماد را به سیاست برگردانیم؟ به چه شکلی می توانیم بدبینی را در بین مردم ریشه کن کنیم ؟ به چه روش هایی می توانیم دموکراسی های وعده شده در شوراها را حفظ کنیم؟ و در نهایت چگونه میتوانیم خود را از قید و بند قومیت و احساسات در انتخاب اعضای شوراها برهانیم ؟صاحبان اندیشه گفته اند که همواره راه درست همراهی با دیگران نیست و چه بسا آن که خلاف جهت آب شنا می‌کند راه درست و صحیح را بهتر شناخته باشد ما صاحبان رای باید ملکه ذهنمان باشد که هر یک می‌توانیم یک شهروند سازنده و با وجدان باشیم که در جهت تحقق دموکراسی واقعی گام های مثبت برداریم . نظرتان را جلب می کنم به انتخابات ۲۰۰۴ شهر تورس برای تصدی پست شهرداری در کشور ونزوئلا،سه کاندید رقیب نامزد پست شهرداری شده بودند خاویراوروپزا زمیندار پولداری که مورد حمایت رسانه تجاری بود و دیگری والتر کاتیولی مورد تایید حزب قدرتمند رئیس جمهور هوگو چاوز، از دید توده مردم هر دو انتخاب خوبی نبودند چون همچنان فساد بر قرار بود و هیچ نشانه ای از بازسازی آینده و دموکراسی در تورس دیده نمی شد اما یک کاندید سومی هم بود که به چشم نمی آمد خولیو چاوز( بدون نسبت با رئیس جمهور) یک سر پر شور و شر از طبقه پایین جامعه طرفدارانش دانشجویان ،شرکت های تعاونی، فعالان اتحادیه‌ها بود. رقبااورا جدی نمی‌گرفتند و کسی فکر نمی‌کرد کمترین شانسی برای پیروزی داشته باشد اما گاهی اوقات بزرگترین انقلاب ها در جای آغاز می شود که کمترین انتظار هم از آن نمی رود. خولیو چاوز با ۳۵/۶ درصد آرا به شهرداری شهر انتخاب شد به وعده هایش عمل کرد فقط شعار انتخاباتی نداد پایبند به گفته هایش بود اعلام کرد اکنون وقت آن است که دولت شهروند را جایگزین ماموران دولتی کند چون دوستش داشتند همه او را با اسم کوچک صدا می زدند قدرت را رها کرد و آن را در اختیار شهروندان گذاشت تا مردم بخشی از قدرتش باشند نه زیر دستانش، با مردم بودن و مردمی فکر کردن باعث شد در مدت ۱۰ سال تصدی خولیو چاوز تورس به اندازه چند دهه ترقی کند چون مردم به صورت صنفی در دادن طرح و برنامه و همکاری با شهردار شریک بودند فساد و حامی پروری رخت بر بست و مردم حضور بی سابقه ای در سیاست پیدا کردند چیزی که ما امروزه از آن خیلی دوریم قریب به اکثریت شهروندان دلسرد و ناامید از آینده خود و شهرشان هستند و در گذشته شوراها و شهرداری ها بیشتر نقش مأموران دولتی را در اداره امور داشته اند تا نقش شهروند دولت. لذا پیشنهاد این است طرح ،برنامه و ایده های خود را به مردم اعلام کنیدنه قدرت جمعیتی فامیل، طایفه و یا وابستگی به احزاب قارچی موجود. در برزیل در یک کلانشهر یک چهارم بودجه را شهرداری در اختیار توده مردم گذاشت تا شهروندان برای آن تصمیم بگیرند کاری که یک دهه بعد در بیش از ۱۰ شهر برزیل الگو برداری شد و تا سال ۲۰۱۶ بیش از ۱۵۰۰ شهر در اروپا و آمریکا شکلی از بودجه بندی مشارکتی را اجرا کردند لذا کاندیداهای شوراها وارد گفت و گو های آرام و مشورتی شوید شاید کسل کننده به نظر بیاید اما این کار جادو می کند و می تواند درمان آفت هایی باشد که به جان دموکراسی خسته قدیمی ما افتاده است از مردم بخواهید هرچند عوام باشند به صورت صنفی و تشکلات و غیره برنامه ارائه دهند و پس از جمع بندی آن برنامه ها بهترین ها را در اولویت کاری خودتان قرار دهید .

*از بدبینی به تعهد روی بیاورید* واقعیتی است که شکافی عظیم بین مردم و نهادهای سیاسی وجود دارد وقتی همه تصمیمات را سیاستمداران می گیرند جای تعجب نیست که خواسته های مردم عوام شنیده نشود و دیده نشود و در هاله ای از ابهام بماند کاندیداهای شوراها با مردم ارتباط نزدیک و چهره به چهره و عاطفی برقرار کنید از مردم نهراسید حرف‌های آنان هرچند پیش پا افتاده و عوامانه باشند آنها را بشنوید و ایده بگیرید از طریق همدلی و نزدیکی با مردم سطح اعتماد به خودتان را بالا ببرید اطمینان داشته باشید فرایند مشارکت برای همراهی و همفکری مردم با شما چراغ راه پیشرفتتان خواهد بود

*از تفرقه به اعتماد حرکت کنید*

مردم را دعوت کنید به اینکه با هم متحد باشند انجمن تشکیل دهند با تبعیض و رانت و فساد بدون ترس مبارزه کنند تا زمینه را برای جوانه زدن دموکراسی فراهم نمایند با مشارکت مردم در سیاستگذاری ها خیلی زود شهروندان متعهد همدیگر را همشهری و برادر و خواهر خطاب میکنند نه فلان طایفه و فلان طایفه. وقتی فضا باز شد و وقتی انسانها از قفس خود بیرون آمدند برای مدتی میخکوب زمین می شوند ولی طولی نمی کشد به راه می‌افتند. به مردم بقبولانید قومیت تفکر و طناب پوسیده ای است که راهی به نجات و پیشرفت نخواهد برد اوبامای آفریقایی‌تبار رئیس جمهور آمریکا می شود خانم کاملا هریس هندی تبار معاون رئیس جمهور سفیدپوست آمریکا می شود چون از قومیت گذر کرده اند شده‌اند قدرت اول دنیا

*از محروم سازی به دخیل بودن در تعیین سرنوشت قلم بزنید*

گاهی اوقات مردم به دلیل طولانی شدن در رسیدن به خواسته هایشان در دموکراسی تحصیلکردگان، افراد با تحصیلات کم یا با ثروت کم یا با طایفه و فامیل کم به حاشیه رانده می شوند لذا وقتی شهروندان عادی زمینه مشارکت داشته باشند به تدریج از افراد دارای تحصیلات بالا چیزهای زیادی یاد می‌گیرند و یاد می گیرند که مثل رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی دموکراسی فقط برای سفیدپوستان رزرو نشده است . به جای محروم کردن ها، بر اساس استعدادها توانایی‌ها و قابلیتها زمینه مشارکت سیاسی را فراهم کنیم
*از خودخواهی به شهروند خواهی تغییر موضع دهیم*

به طور کلی مردم به کسانی که مدعای سیاست را دارند بدبین هستند اما باید شهروندان را آموزش داد که آنها حق دخالت در امور جاری را دارند تا در سیاست نرم تر دلسوز تر و حتی زیر کتر شوند وقتی احساس می کنند که دیده می شوند می فهمند که بود و نبودشان یکسان نیست و اعتماد به نفس پیدا می کنند.

*از فساد به شفافیت روی بیاورید*

بر اساس نظریه یک جامعه شناس روند مشارکتی موجب می‌شود که فرهنگ رشوه دادن ورشوه گرفتن از رونق بیفتد و مردم راجع به امور مالی شهر بیشتر آگاهی کسب کنند تا زمینه فساد را پرورش ندهند هر ۶ ماه یکبار تمامی اعضای شورای شهر و شهردار با شفافیت هرچه تمام تر همه بودجه ریزی اختصاص یافته شده را به هر موضوع برای مردم تشریح و تبیین کنند اعضای شوراها با وارد شدن به هیئت مدیره ها و کارهای پیمانکاری و کارچاق کنی زمینه سوء استفاده و فساد را استحکام نبخشند.

*از منفعت طلبی به یکپارچگی قدم بر داریم*

در طی سالیان اخیر تعداد زیادی کتاب در خصوص از هم گسیختگی جامعه نوشته شده است ما می‌خواهیم که بهداشت بیشتر داشته باشیم ما می‌خواهیم که تحصیلات عالی تر داشته باشیم ما می‌خواهیم فقر کمتر و رفاه بیشتر داشته باشیم برای این کار لازم است که ما شهروندان نیز در این ماجرا دخیل باشیم اگر مردم در اداره شهر سهیم باشند یاد می گیرند که فراتر از اجتماع خود را نیز ببینند.

*از بی عدالتی به منزلت برنامه‌ریزی کنید*

فقر تنگدستی بی پولی موانع جدی هستند برای رسیدن به دموکراسی توسعه شهری، شغل، آب، برق، امکانات جاده، بهداشت، مدرسه، دانشگاه و غیره زیرساخت های دموکراسی هستند برای رسیدن به آنها تلاش چشمگیر لازم است از مردم بخواهیم و از آنها دعوت کنیم درباره مسائل بحث برانگیز مواد مخدر خرید و فروش سلاح جرایم نوجوانان و سایر بزهکاری ها اظهار نظر کنند و پس از جمع بندی و دسته بندی نظریات در اختیار صاحبان قدرت اجرایی قرار گیرد و این چیزی است که بخش فرهنگی شورای شهر و شهرداری کاملاً باید در آن فعال و صاحب فکر و رای باشند . به جای پنجره شکسته ویلسون که با زور می خواهد دنیا را جای امنی کنند به روابط با انسانها و ارتباط نزدیک با آنها فکر کنیم تا با شناختی که از همدیگر پیدا می‌کنیم سوءتفاهمات را تنزل دهیم و بدانیم که انسان‌ها از هر قوم و قبیله و زبان و دین و فرهنگ انسان هستند و شناخت بیشتر و ارتباط بهتر باعث نزدیکی قلوب آنها به همدیگر می شود چیزی که خاتمی به عنوان گفتگوی تمدن ها در سازمان ملل متحد مطرح کرد. فریاد ماندلا را سر دهیم که گفت: تفنگها و چاقو ها و دشنه های خود را بردارید و به دریا بیندازید که اکنون زمان نزدیکی دلهاو فکر ها است. یک محقق آمریکایی معتقد بود که تعصب، نفرت و نژادپرستی ریشه در عدم ارتباط دارد ما در مورد رفتار غریبه ها به شدت کلی نگر هستیم چون آنها را نمی شناسیم پس چاره آن روشن است . تا می‌توانیم نخبگان قوم های ساکن در شهرمان را به شناخت و ارتباط بیشتر با یکدیگر تشویق کنیم تا منزلت اجتماعی را رشد و بی عدالتی را خفه کنیم .ارتباط موجب ایجاد اعتماد، همبستگی، محبت متقابل می‌شود. به شما کمک می کند که دنیا را از دید دیگران ببینید. شخصیت شما را تغییر می دهد . افرادی که دوستان بیشتری دارند با غریبه ها بیشتر مدارا می کنند علاوه بر این بر اساس تحقیقات یک تیم بین المللی از محققان دانشگاه سنگاپور نتیجه پژوهش خود را به این صورت اعلام کردند: افرادی که در جوامع نژادی متنوع زندگی می کنند رفتار انسانی تر از خود بروز می دهند در نتیجه رفتارهای مهربان تر و خیرخواهانه تری با غریبه ها دارند نمی‌گویم ماهیت خودمان را عوض کنیم برعکس تعصب زمانی از بین می‌رود که هویت خودمان را حفظ کنیم باید بفهمیم اینکه ماها با هم تفاوت داریم خوب است این مشکلی ایجاد نمی‌کند ما می توانیم با پی ریزی محکم خانه های محکم برای هویت خود بسازیم و بعد درها را باز بگذاریم. می‌توان نفرت را به دوستی تبدیل کرد و دشمنان سرسخت به هم دست دهند این نشانه شجاعت و واقع گرایی است که به صلح و بخشش اعتقاد داشته باشیم اگر اعتقاد داشته باشیم که همه افراد خوب و شریف هستند همه چیز تغییر می کند. دیگر ترک ،لر ،بهبهانی اصفهانی عرب، دشتستانی و غیر ه معنی تبعیض، ناامیدی ،بی اعتمادی و دشمنی را کلمات ای بیگانه و ناآشنا تلقی خواهند کرد. به امید رسیدن به چنین روزی