

جمال مظفری
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد
مجلس رای به اعتبارنامه
داد
نداد
” تمام و آنچه حجت بود ادا شد . مردم خونسردی خود را حفظ کنند . “
چهارشنبه ۱۸ تیر ۹۹ متنی کوتاه خبر از درد بزرگی می داد . درد نادیده انگاشتن رای حداکثری مردم به مرد محبوبشان و بنده بر آن شدم تا تاثر قلبی خود را در قالب جملاتی کوتاه به سمع و نظر گرامی تان برسانم.
غلام شهر و دیارم ؛ نیک می دانم که تو بغض فروخورده این دیاری که از پس سال ها دروغ و دغل حاملان کذایی رسالت راستی – همان موسپیدان به خضاب نشسته ای که با رنگ نیرنگ گرد تهمتشان نه بر صورت تو که بر تن نحیف و رنجور این دیار تا همیشه هویدا خواهد بود – فریادی شده ای تا رسالتی را که در برهوت عاطفه و احساس مدعیان دروغین صداقت و راستی به کویری بدل شده بود را با کد یمین و عرق جبین آبیاری کرده و نهال نوپای امید و اندیشه و صداقت را در دل تک تک شهروندان این دیار بکاری . آری حجت بر تو تمام است و آیندگان دلیلی برای سرزنشت نخواهند داشت چون می دانند تا پای آبرو برای سربلندی این سرزمین جنگیده ای و من نیک می دانم که آن ها که با بی دقتی و شاید غرض ورزی به باران بد و بیراه می گویند به زنبوری می مانند که در پیراهنی راه گم کرده و به هیچ انقلابی هم راه پیدا نمی کنند و تو آخرین حرف هایت را با زخم های دهان دریده از تیغ حسد و کینه بر پهن دشت سینه کوهپایه نشینان خامی خواهی زد و دعوتت به آرامش در هنگام ترک بهارستان بهترین دلیل بر این مدعاست.
بزرگ مردا ؛ پر واضح است که طبری های تبر به دست ، شمشیرهای زهرآگین زبانشان نه بر مصلحت ،شرع و عرف که بر اساس اغراض شخصی و سیاسی از نیام بیرون می آید و چه منصورها که در این برهوت بی عدالتی بر دار خواهند شد . همان ها که باد می کارند و طوفان درو می کنند ؛ زلف نهال های امید و آرزوی مردمی را که با سرپنجه های درایت و تدبیر غرس شده بود را به دست تطاول باد نفرت و حسادت پریشان نموده و هر لحظه آرزوی مردن و بر دار کردن چراغی را دارند که بهترین بهانه برای شب های تاریکی است که سوغات مدیریت های قبلی خود و اسلافشان بوده است . کرم های شب تابی که علم خورشید به دست گرفته بودند حالا به میدان بیایند و حقوق این مردم را از گرگان سیاسی بهارستان بگیرند و حالا آن ها امیر کبیر این سرزمین باشند ؛ اما افسوس که در انتهای هر قصه این امیران واقعی قلوب مردمند که در چاه های حماقت فین سر بر بالین عزت می نهند .
دلت قرص که در دادگاه عدل قلوب مردم قدرشناس این دیار تو عاری از هر خس و خاشاکی . سر بلند و با سینه ای ستبر ، قامت راست کن و در سنگری دیگر میرشکار سرزمینت باش .
7 نظر برای “شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد؟؟!!”
نظرات
- تـــازه ترین خبرها
- پـــربازدیدترین ها
- جزئیات اقدام به خودکشی دختر ۱۵ ساله در زیرگذر گچساران
- پاکدل از چرایی حمایتش از حسینی و حضور در جلسات انتخاباتی گفت/تاجگردون عصبانی شد و به رقیب توهین کرد/آینده سیاسی خوبی برای زینل زاده ترسیم می شد اگر…/جلسات اخیر حسینی با هواداران جدید بود/تاجگردون به کمک برادرش بیاید هم هیچ اتفاقی نمی افتد
- نظرخواهی از قشقایی های گچساران پیرامون انتخابات میان دوره ای
- گلایه های یک کشاورز از بی تدبیری مسولان در وضعیت پیش آمده برای ایستگاه پمپاژ آب پاکوه و دشت امامزاده جعفر گچساران
- در خصوص برخی سم پاشی ها علیه سید قدرت حسینی
- نامه سرگشاده سروهای آزاد به کاندیداهای میاندوره ای گچساران و باشت
- تاکید چند باره رحیمی بر کنار نرفتن به نفع کاندیدای خاص
- موتور یا تی شرت \ مرد فرار، پاسخگوی هیچکس نیست
- اخبار انتخابات میان دوره ای/اعلام حمایت جمعی از خانواده های قشقایی از سید قدرت الله حسینی
- پیام دکتر امین الله بابویی بمناسبت ۹دی
شما هم یکی از اونهایی هستی غلام بهت داده خوردی
جای تعجبه این اراجیفو منتشر میکنید
احسنت بر قلم شیوا و پر احساس شما ..
همیشه از خوندن متنهای شما واقعا لذت میبرم.سربلند باشید.
من دانشجوی علمی کاربردی یک گچساران بودام یکی ازدرسها به نام اصول فقه نیومدام روی جلسه دوسال پیش وغیبت بود دانشگاه خودش بهم دوازده داد
یار بی شهر هزار هزار یارانی و پدران و مادران و اقوام و همشهریان نی زیاد دیده میشود که بر اثر فقر فقر فقر ،بیکاری ،،پارتی بازی، گرانی، و…… بی کس و تنها و حتی در شهر و دیار خود هم غریب است
پس حق داره بگه شهرما دیار ندار دوقتی دوستامان مینویسد راجبع علمی کاربردی حتما دانشگاه علمی کاربردی پاتوق کاغذه
من دانشجوی علمی کاربردی یک گچساران درمقطع کاردانی درسال ۹۵ بودام یکی ازدرسهای کاردانی به نام اصول فقه نیومدام روی جلسه وغیبت بوددانشگاه خودش بهم دوازده داد هرکارمندی مدرک میخواهددانشگاه علمی کاربردی یک گچساران مینویسه واگراستادی نمره نداداخراج میشه